تابهحال زیاد شنیدهایم که میگویند: «بیشتر مواردی که نگرانشان هستید، هرگز اتفاق نمیافتند. پس چرا ذهنتان را بیشازحد درگیر مسائل میکنید؟» این جمله واقعیت دارد؛ اما کنار گذاشتن عادت هم کار سادهای نیست. مشکل اینجا است که وقتی در مورد جوانب مختلف زندگی حرفهایمان بیشازحد فکر میکنیم، ذهنمان را روی «بدترین احتمالات ممکن» متمرکز میکنیم و متأسفانه دلسرد و ناامید میشویم.
تفکر بیشازحد، به نگرانی بیوقفه و کاملگرایی دائمی منجر میشود که سختترین عواقب آن، فلج ذهنی است. آنالیز دائمی اتفاقات و احتمالات، موجب میشود بهجای اینکه دست به عمل بزنیم، روی موانع و مشکلات متمرکز بمانیم. درنتیجه همیشه به دنبال کشف ایرادها و عیوب برنامههایمان خواهیم بود. دکتر سوزان نولن هوکسما (روانشناس و نویسنده) میگوید زنان بیش از مردان به دام «زیاد فکر کردن» گرفتار میشوند و از پیامدهای آن آسیب میبینند. طبق آمار، ۵۷ درصد زنان و ۴۳ درصد مردان بیشازحد خود را درگیر تفکرات تحلیلی میکنند.
شش نکتهی مهم به شما کمک میکند بجای متمرکز شدن بر مشکلات و زیاد فکر کردن، در راه پیشرفت قدم بردارید:
وبسایت روانشناسی Psychology Today مینویسد: «ما ارزش شخصی و اجتماعی خودمان را در مقایسه با دیگران میسنجیم و تعریف میکنیم.» در عصر لذتها و رضایتهای زودگذر و دنیایی که کمال و بیعیبی را به ارزش پیشرفت ترجیح میدهد، مقایسه به تفکر بیشازحد منجر میشود. اگر شایستگیها و تواناییهایتان را با دیگران مقایسه کنید، ترس و ناامیدی خود را افزایش میدهید.
روی بهترین ویژگیها و قابلیتهایی که دارید متمرکز شوید و از این روایت دروغین دنیایی که مفهوم کمال را برای مردم تعیین میکند، رد شوید.
بسیاری از روانشناسان بهراحتی توصیه میکنند: «به خودت ایمان داشته باش!» ولی افرادی که به زیاد فکر کردن عادت دارند، نیاز دارند که یک گروه یا سیستم حمایتی بیطرف و مستقل، ارزشهای منحصربهفرد آنان را به رسمیت بشناسد و تأیید کند. اغلب افرادی که میخواهند تفکر بیشازحد را کنار بگذارند، برای خاموش کردن صدای انتقاد درونیشان، به اعتمادبهنفس بیشتر و حمایت نیاز دارند.
کلید موفقیت این است که اطمینان حاصل کنید منتقد درونیتان، مانع از پیوستن شما به یک حلقهی حمایتی نمیشود. اگر میخواهید بهعنوان یک رهبر کسبوکار به موفقیت برسید، به حمایت بیطرف افرادی نیاز دارید که ارزشها و پتانسیلهای شما را درک میکنند.
نگرانی و شک، الگوهای رفتاری خودتخریبی محسوب میشوند. یکی از بهترین راهحلهای این مشکل، پرهیز از عوامل مزاحم و مطالعهی مقالات و کتابهای رهبران بزرگی است که الهامبخش شما هستند. این مطالب به شما کمک میکند به خودتان اعتماد بیشتری پیدا کنید و در راه موفقیت قدم بردارید.
کتابهای رهبران فکری نظیر دیپاک چوپرا، تونی رابینز، مالکو گلدول، ناپلئون هیل، نورمن وینسنت پیل، گبی برنشتاین و گورگوپال داس به شما کمک میکند از نفی ارزشهای شخصی دست بردارید و به استراتژیهای عملی رشد و پیشرفت روی بیاورید.
برنامهریزی برای طرح پشتیبان، رسما یک فاجعه است. بهجای کار کردن روی طرح (ب)، طرح (الف۱) را توسعه دهید. اگر از افرادی هستید که به تفکر بیشازحد معتادند، حتماً زیاد برنامهریزی میکنید؛ زیرا میخواهید مشکلات بالقوه را پیشبینی کنید و مد نظر داشته باشید. اما بیشتر مشکلاتی که برای آنها برنامهریزی میکنید، طبق نقشههای شما اتفاق نمیافتند.
بهترین راه غلبه بر عادت تجزیهوتحلیل بیشازحد و تفکرات تردیدآمیز، این است که ریسک تلاش کردن را بپذیرید. در صورتی میتوانید در مبارزهی افکارتان پیروز باشید که بازار را تست کنید و از مصرفکنندگان بازخورد بگیرید.
فرض کنید میخواهید در یک جلسه یا کنفرانس مهم سخنرانی کنید. طبیعی است که باید خودتان را برای یک اجرای خوب آماده کنید. شما روزهای زیادی تمرین میکنید، مقابل آینه میایستید و صدای ضبطشدهی خودتان را گوش میدهید. اما افراط و زیادهروی در این تمرینها، باعث میشود موضوعات را چندین بار تغییر دهید و به تردید و اضطراب دچار شوید.
به یاد داشته باشید که بهترین لحظات زندگی، بهندرت برنامهریزیشده هستند. آنها فقط به این دلیل عالی هستند که شما برای استقبال از یک حس خوب، آمادهاید.