از من جدا مشو که توام نور دیدهای
آرام جان و مونس قلب رمیدهای
از دامن تو دست ندارند عاشقان
پیراهن صبوری ایشان دریدهای
از چشم بخت خویش مبادت گزند از آنک
در دلبری به غایت خوبی رسیدهای
منعم مکن ز عشق وی ای مفتی زمان
معذور دارمت که تو او را ندیدهای
آن سرزنش که کرد تو را دوست حافظا
بیش از گلیم خویش مگر پا کشیدهای
به او خیلی وابسته شده ای و این دوستی موجب آرامش روحی ات شده است و مسیر زندگی تو را تغییر داده است . از خداوند بخواه تا او را از هرگونه گزند و آسیبی محفوظ نگاه دارد. اگر کسی در این راه تو را منع کرد ، نپذیر، زیرا او یارت را ندیده است.
غایت : نهایت
مفتی : فتوا دهنده ، مجتهد