نقدها را بود آیا که عیاری گیرند
تا همه صومعه داران پی کاری گیرند
مصلحت دید من آن است که یاران همه کار
بگذارند و خم طره یاری گیرند
خوش گرفتند حریفان سر زلف ساقی
گر فلکشان بگذارد که قراری گیرند
قوت بازوی پرهیز به خوبان مفروش
که در این خیل حصاری به سواری گیرند
یا رب این بچه ترکان چه دلیرند به خون
که به تیر مژه هر لحظه شکاری گیرند
رقص بر شعر تر و ناله نی خوش باشد
خاصه رقصی که در آن دست نگاری گیرند
حافظ ابنای زمان را غم مسکینان نیست
زین میان گر بتوان به که کناری گیرند
آیا روزی اتفاق می افتد که کارهای هر کسی را بررسی کنند که ظاهر و باطن شناخته شود و آنهایی که ریاکارند رسوا گردند. به هر حال روزی زندگی بر وفق مرادت می شود و باید از آن لحظه ها و فرصتها به نحو احسن استفاده کنی تا ان شاالله با عنایت خداوند عاقبت به خیر شوی.
عیار: 1-جوانمرد،چالاک ، طرفدار ضعفا. 2- مقیاس برای سنجش مقدار خالص طلا و نقره و مسکوکات دیگر
خیل حصاری: گروه سواران