گل بی رخ یار خوش نباشد
بی باده بهار خوش نباشد
طرف چمن و طواف بستان
بی لاله عذار خوش نباشد
رقصیدن سرو و حالت گل
بی صوت هزار خوش نباشد
با یار شکرلب گل اندام
بی بوس و کنار خوش نباشد
هر نقش که دست عقل بندد
جز نقش نگار خوش نباشد
جان نقد محقر است حافظ
از بهر نثار خوش نباشد
همان طور که گل و رخسار یار با هم پیوند دارند ، تلاش تو نیز بدون یاد وذکر یار بی فایده است . هنگامی به مقصود می رسی که توجهش به سوی تو جلب شود و تو را طلب کند . به هر چه نگاه کنی ، جلوه ای از خدا را باید ببینی و همیشه او را حاضر و ناظر بدانی و در محضرش انسانی نیکوکار باشی .
لاله عذار : معشوق زیبا روی
صوت هزار : آواز بلبل