شب وصل است و طی شد نامه هجر
سلام فیه حتی مطلع الفجر
دلا در عاشقی ثابت قدم باش
که در این ره نباشد کار بی اجر
من از رندی نخواهم کرد توبه
و لو آذیتنی بالهجر و الحجر
برآی ای صبح روشن دل خدا را
که بس تاریک میبینم شب هجر
دلم رفت و ندیدم روی دلدار
فغان از این تطاول آه از این زجر
وفا خواهی جفاکش باش حافظ
فان الربح و الخسران فی التجر
زمان هجران به پایان رسید و صبح امید آشکار شد . از این پس باید در عاشقی ثابت قدم باشی و با مشاهده غم و ناراحتی میدان را خالی نکنی . سعی کن کارهای خوب و ارزشمندی انجام دهی و خود را نیز محک بزن که نتیجه اعمالت چه بوده است .
مطلع الفجر : طلوع صبح ، سپیده دم
آذیتنی بالهجر … : من از راه دوستی خود دست نخواهم کشید ، اگر چه مرا به خاطر دوری از خود آزار دهی
فان الربح… : ای حافظ برای رسیدن به معشوق باید سختی را تحمل کنی ، همان طور که تجارت سود و زیان را در بردارد.