ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمدهایم
از بد حادثه این جا به پناه آمدهایم
ره رو منزل عشقیم و ز سرحد عدم
تا به اقلیم وجود این همه راه آمدهایم
سبزه خط تو دیدیم و ز بستان بهشت
به طلبکاری این مهرگیاه آمدهایم
با چنین گنج که شد خازن او روح امین
به گدایی به در خانه شاه آمدهایم
لنگر حلم تو ای کشتی توفیق کجاست
که در این بحر کرم غرق گناه آمدهایم
آبرو میرود ای ابر خطاپوش ببار
که به دیوان عمل نامه سیاه آمدهایم
حافظ این خرقه پشمینه بینداز که ما
از پی قافله با آتش آه آمدهایم
تو به علت به دست آوردن شغل و مقام به درگاهش روی نیاورده ای ،بلکه به علت شخصیت و تهذیب نفس این عمل را انجام داده ای . وارد رهروی مرحله عشق ( مرحله دوم مراحل هفتگانه عرفان ) شده ای تا به مرحله معرفت و استغنا و… برسی تو که از هیچ به وجود آمدی و اکنون در باغ با صفای خدا زندگی می کنی ، می باید ارزش آن را بدانی .
حشمت : شکوه و جلال
سبزه خط: رویش موی چهره