ما نگوییم بد و میل به ناحق نکنیم
جامه کس سیه و دلق خود ازرق نکنیم
عیب درویش و توانگر به کم و بیش بد است
کار بد مصلحت آن است که مطلق نکنیم
رقم مغلطه بر دفتر دانش نزنیم
سر حق بر ورق شعبده ملحق نکنیم
شاه اگر جرعه رندان نه به حرمت نوشد
التفاتش به می صاف مروق نکنیم
خوش برانیم جهان در نظر راهروان
فکر اسب سیه و زین مغرق نکنیم
آسمان کشتی ارباب هنر میشکند
تکیه آن به که بر این بحر معلق نکنیم
گر بدی گفت حسودی و رفیقی رنجید
گو تو خوش باش که ما گوش به احمق نکنیم
حافظ ار خصم خطا گفت نگیریم بر او
ور به حق گفت جدل با سخن حق نکنیم
بهتر است همان راه درست خود را ادامه بدهی و بدی کسی را به زبان نیاری و افترای خطا به کسی نزنی . همان طور که کار ناشایست بد است ،پس بهتر است که آن را انجام ندهی. به آنچه داری قانع باش، منتها به تلاشت ادامه بده ، کاری نکن که سرانجام موجب عذر خواهی گردد. به دنیای فانی اعتماد مکن که همه چیزش فناپذیر است .
دلق : لباس درویشان
ازرق : کبود
مروق : پاک و مصفا
مغرق : آراسته به نقره
بحر معلق : مراد آسمان