یا رب آن آهوی مشکین به ختن بازرسان
وان سهی سرو خرامان به چمن بازرسان
دل آزرده ما را به نسیمی بنواز
یعنی آن جان ز تن رفته به تن بازرسان
ماه و خورشید به منزل چو به امر تو رسند
یار مه روی مرا نیز به من بازرسان
دیدهها در طلب لعل یمانی خون شد
یا رب آن کوکب رخشان به یمن بازرسان
برو ای طایر میمون همایون آثار
پیش عنقا سخن زاغ و زغن بازرسان
سخن این است که ما بی تو نخواهیم حیات
بشنو ای پیک خبرگیر و سخن بازرسان
آن که بودی وطنش دیده حافظ یا رب
به مرادش ز غریبی به وطن بازرسان
از خداوند می خواهی آن یاری که از تو دور شده است ، به وطن بازگردد و خوشبختی گذشته را دوباره به دست آوری . بدین لحاظ این همه مخلوقات در اختیار خداوند است . پس فقط او قادر است که مشکل تو را حل کند و عاقبت به خیرت گرداند .
آهوی مشکین : مراد یار آهووش
سرو سهی: سرو راست قامت ، کنایه از معشوق است .
لعل یمانی : یاقوت یمانی ، مراد گوهر ارزشمند وجود یار است .
زاغ و زغن : پرنده های بی ارزش در مقابل عنقا