مردم دیده ما جز به رخت ناظر نیست
دل سرگشته ما غیر تو را ذاکر نیست
اشکم احرام طواف حرمت میبندد
گر چه از خون دل ریش دمی طاهر نیست
بسته دام و قفس باد چو مرغ وحشی
طایر سدره اگر در طلبت طایر نیست
عاشق مفلس اگر قلب دلش کرد نثار
مکنش عیب که بر نقد روان قادر نیست
عاقبت دست بدان سرو بلندش برسد
هر که را در طلبت همت او قاصر نیست
از روان بخشی عیسی نزنم دم هرگز
زان که در روح فزایی چو لبت ماهر نیست
من که در آتش سودای تو آهی نزنم
کی توان گفت که بر داغ دلم صابر نیست
روز اول که سر زلف تو دیدم گفتم
که پریشانی این سلسله را آخر نیست
سر پیوند تو تنها نه دل حافظ راست
کیست آن کش سر پیوند تو در خاطر نیست
به هرجا نگاه می کنی جلوه ای از او را می بینی. تو باید مثل پرنده بهشتی فقط به سوی درخت سدره آسمان هفتم پرواز کنی وگرنه اگر نگاهت را منحرف کنی، اسیر و گرفتار بیابانها می شوی. به خداوند توکل کن و به قرآن بیشتر توجه نما که با این دو موجبات موفقیت تو فراهم خواهد شد.(اشاره دارد به آیه 14 سوره نجم)
سدره: نام درختی است در آسمان هفتم
عیسی و لب: اگرچه حضرت عیسی(ع) با دم مسیحایی خود مرده را زنده می کرده است، ولی باز او به اندازه لب تو مهارت نداشته است