ساقی به نور باده برافروز جام ما
مطرب بگو که کار جهان شد به کام ما
ما در پیاله عکس رخ یار دیدهایم
ای بیخبر ز لذت شرب مدام ما
هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده عالم دوام ما
چندان بود کرشمه و ناز سهی قدان
کاید به جلوه سرو صنوبرخرام ما
ای باد اگر به گلشن احباب بگذری
زنهار عرضه ده بر جانان پیام ما
گو نام ما ز یاد به عمدا چه میبری
خود آید آن که یاد نیاری ز نام ما
مستی به چشم شاهد دلبند ما خوش است
زان رو سپردهاند به مستی زمام ما
ترسم که صرفهای نبرد روز بازخواست
نان حلال شیخ ز آب حرام ما
حافظ ز دیده دانه اشکی همیفشان
باشد که مرغ وصل کند قصد دام ما
دریای اخضر فلک و کشتی هلال
هستند غرق نعمت حاجی قوام ما
در حال حاضر تو به سوی خوشبختی در حرکتی و به زودی پیروز می شوی و به مقصود خواهی رسید . چون عاشقی بدان که همواره احساس جوانی در تو وجود دارد و عشق پاک موجب شهرت عاشق و معشوق می شود. از آدمهای نادان بپرهیز و به زندگی بیشتر توجه داشته باش . این نعمتهایی که در نزد ماست به اذن خداوند است که دست به دست گشته و به ما رسیده و بعد از ما نیز به دیگران خواهد رسید. پس باید در حد متعادل او را تماشا کنی تا به مرادت برسی.
شرب مدام : باده نوشی پیوسته
جریده : دختر
زمام : مهار ، عنان
به عمدا : از روی قصد
دریای اخضر فلک : دریای سبز فلک ، کنایه از آسمان سبز رنگ است