سهیلا جاویدنیا با بیان اینکه درونگرایی در میان مردم تعاریف مختلفی دارد، تصریح کرد: یکی از عمومیترین تعریفی که اغلب مردم از درونگرایی در ذهن دارند سکوت، انزوا و گوشهگیری است اما این ویژگیها با تعریف درونگرایی ازنظر روانشناسی متفاوت است.
وی افزود: به اعتقاد یونگ که یکی از نظریهپردازان رشته روانشناسی است، انرژی روانی میتواند به بیرون یعنی به سمت دنیای خارج یا به درون و به سمت خود هدایت شود؛ درونگرایان با برگرداندن انرژی روانی به درون و به سمت دنیای ذهنی خود با تمام رویاها و برداشتهای ذهنیشان هماهنگ میشوند بنابراین به سمت کنارهگیری و انزوا میروند و اغلب گرایش دارند بر خویشتن، افکار و احساساتشان تمرکز داشته باشند.
این روانشناس خاطرنشان کرد: درونگرایی یونگ به این معنا است که توجه، علایق و دغدغههای فرد به احساسات و افکار و دنیای درونی او معطوف است؛ اما ازنظر آیزنک افراد درونگرا با صفات مخالف برونگرایان، مشخص میشوند درواقع آنها افرادی آرام، نافعال، غیر معاشرتی، بااحتیاط، خوددار، فکور، بدبین، صلحجو، هوشیار و مقید هستند.
وی بیان میکند: علل اصلی درونگرایی، به عوامل زیستی و ژنتیکی افراد مربوط میشود؛ طبق نظریه آیزنک علت اصلی تفاوتبین برونگرایان و درونگرایان مرتبط با سطح انگیختگی مغزی آنها است؛ سطح انگیختگی مغز برونگرایان، پایین است، درواقع آنها به برانگیختگی و تحریک نیاز دارند و فعالانه در جستجوی تحریک هستند در مقابل درونگرایان از برانگیختگی و تحریک، دوری میکنند زیرا سطح انگیختگی مغز آنها بالاست.
جاوید نیا یادآور شد: درونگرایان واکنش بیشتری به تحریک حسی، نشان میدهند بنابراین محیط آرام، خلوت و تنهایی را ترجیح میدهند چون محرکهای حسی و تحریکات بیرونی بیشتر آنها را آشفته میکند؛ به اعتقاد دکتر لئینی علت ژنتیکیِ درونگرایی در بیوشیمی انسان و فرد درونگرا نهفته است، انواع ناقلهای عصبی، ازجمله دوپامین که در جهت بهبود عملکرد اجتماعی، افزایش اطمینان و اعتمادبهنفس مؤثر است در این راستا نقش مهمی در مغز ایفا میکنند.
وی تأکید کرد: افراد درونگرا دارای تیپهای متفاوتی هستند، در حالت کلی، آنها معمولاً احساسات خود را بهخوبی مهار میکنند و کوشش میکنند تا از تحریکات، تغییرات و بسیاری از فعالیتهای اجتماعی اجتناب کنند، خوددار، آرام و محتاط هستند.
این روانشناس یادآور شد: اغلب درونگراها قابلاعتماد و غیر پرخاشگر هستند؛ برای هنجارهای اخلاقی ارزش زیادی قائلاند و کمتر معتاد به دود هستند، همچنین میزان هوششان بالا و قدرت بیانشان عالی است؛ معمولاً در کارها دقیق هستند و برای ابتلا به دلواپسی، افسردگی و وسواس آمادگی بیشتری دارند.
وی با اشاره به انواع تیپهای درونگرایی تأکید کرد: تیپهای درونگرای متفکر، با دیگران خوب کنار نمیآیند، در انتقال دادن عقاید خود مشکلدارند، جای احساسات بر افکار تمرکز دارند و قضاوت عملی آنها ضعیف است، این دسته از افراد عمیقاً خلوتگزین هستند و ترجیح میدهند به امور انتزاعی و نظریهها بپردازند و بر شناخت خودشان بهجای دیگران تمرکز دارند، آنها افرادی یکدنده، متکبر و بیملاحظه هستند.
جاوید نیا بیان کرد: تیپهای درونگرای احساسی، فکر منطقی را سرکوب میکنند، هیجان عمیق دارند ولی از ابراز علنی آن خودداری میکنند، آنها مرموز و دستنیافتنی به نظر میرسند و به ساکت بودن، متواضع بودن و بچگانه بودن گرایش دارند. آنها به احساسات و افکار دیگران اهمیت کمی میدهند، منزوی، سرد و از خود مطمئن به نظر میرسند.
وی خاطرنشان کرد: تیپهای درونگرای حسی نیز منفعل، آرام و جدا از دنیای روزمره، فعالیتهای انسان را به دیده نیکخواهی و سرگرمی مینگرند، آنها ازلحاظ هنر شناختی حساس هستند و خود را در قالب هنر یا موسیقی ابراز میکنند و به ابراز شهود خود گرایش دارند.
این روانشناس بیان کرد: تیپهای درونگرای شهودی، تماس کمی با واقعیت دارند، آنها نهانبین و خیالپرداز، کنارهگیر و بیاعتنا به مسائل عملی هستند و دیگران را خوب درک نمیکنند. آنها که عجیبوغریب به نظر میرسند در کنار آمدن با زندگی روزمره و برنامهریزی برای آینده مشکلدارند.
وی اظهار کرد: خجالتی بودن با درونگرایی فرق دارد، افراد درونگرا از اینکه تنها باشند و با خودشان وقت بگذرانند انرژی میگیرند اما افراد خجالتی اغلب تمایل دارند که با دیگران ارتباط برقرار کنند اما نمیدانند چگونه این کار را انجام دهند. شخص خجالتی چون معمولاً دارای ویژگیهایی مانند خودآگاهی افراطی، افکار منفی درباره خود،عزت نفس پایین ترس از قضاوت و طرد شدن هستند؛ اغلب درگیر مقایسههای اجتماعی غیرواقعی میشوند بنابراین در برابر افراد اجتماعی و پرجنبوجوش به حال خود غبطه میخورند.
جاویدنیا بیان کرد: افراد خجالتی با این باور که دیگران همواره او را مورد قضاوت قرار میدهند، فرصتهای جدید اجتماعی را رها میکنند، همین ویژگی نیز مانع از تقویت مهارتهای اجتماعی آنها میشود اما فرد درونگرا این ویژگیها را ندارد و صرفاً تنها بودن را به در جمع بودن ترجیح میدهد.
وی یادآور شد: ویژگی درونگرایی یک اختلال محسوب نمیشود که بهصرف دارا بودن این ویژگی نیاز به مراجعه به روانشناس یا درمان داشته باشیم؛ اما مشکل اینجاست که با عدم شناخت و نداشتن آگاهی از خصوصیات شخصیتی و ویژگی شخصیتی خود و افراد مهم زندگی خود، ممکن است باعث برچسب زدن، آسیب زدن شویم یا انتخاب اشتباه در شغل، تحصیل و ازدواج غیره داشته باشیم و حتی در تعاملات و روابط اجتماعی به مشکل برخورد کنیم.
این روانشناس بیان کرد: مثلاً در حیطه شغلی، درست است که موفقیت زندگی و شغلی ما، تابع درونگرایی و برونگراییمان نیست؛ اما در صورت انتخاب اشتباه شغل و مسیری که برای زندگی انتخاب میکنیم بسیار آسیب خواهیم دید و حتی شادی، رضایت شغلی و اعتمادبهنفس خود را از دست میدهیم.
وی اظهار کرد: یک فرد درونگرا در شغلهایی با پایهٔ مالی، موفقتر از شغلهایی با پایهٔ فروش باشد و بالعکس فرد برونگرا در شغلهایی که بر پایهٔ فروش بناشدهاند شانس موفقیت بیشتری داشته باشد، اگر او بخواهد بهاندازهٔ یک فرد برونگرا موفق باشد، احتمالاً باید انرژی بیشتری را برای کسب همان میزان از موفقیت صرف کند و بهبیاندیگر، ممکن است فرد درونگرا در شغلی که مناسب فرد برونگراست، زودتر مستهلک شود.
بنابراین انتخاب رشته، ازدواج و مسائل ارتباطی و بسیاری از این قبیل عوامل همه تحت تأثیر این ویژگی بوده و یک کمک یک متخصص روانشناسی میتواند بسیار کمککننده و ضروری باشد.