این روزها سریال «بازی مرکب» طرفدارانی چند صد میلیونی در سراسر جهان پیدا کرده است؛ سریالی که طی هفته اخیر، به یکی از پرمخاطبترین سریالهای تاریخ نتفلیکس تبدیل شده و تا همینجا، نهتنها تمام هزینههای تولیدش را درآورده بلکه سودی چندبرابری را روانه کمپانیهای تولید و توزیع آن کرده است.
اقبال بالای سریالی که محصول کرهجنوبی است، این سوال را در ذهنها متبادر میکند که چگونه کشوری مانند کره، میتواند یک سریال در اندازهای بسازد که نتفلیکس پشت آن ایستاده و آن را به خبرسازترین سریال سال تبدیل کند و آنوقت هنوز فیلم یا سریالی از ایران نتوانسته فارغ از پلتفرمهای داخلی و چند پلتفرم نهچندان مهم آسیایی، سر از نتفلیکس یا دیگر پلتفرمهای جریان اصلی فیلم و سریال جهانی درآورد؟در مواجهه با چنین پرسشی، عموما دو پاسخ به ذهن میسد: یکی «تحریم» و دیگری «عدمجذابیت سریالها». بسیاری فکر میکنند نتفلیکس و دیگر پلتفرمهای معتبر جهانی که بیشترشان در آمریکا و اروپا هستند، به دلیل تحریمهای جهانی نمیتوانند پذیرای محصولاتی از ایران باشند.
از دیگرسو، عدهای هم میپندارند این پلتفرمها، تنها محصولاتی با کیفیت بالا را پخش کرده و چون تولیدات ایرانی، آن جذابیت مدنظر این پلتفرمها را ندارند، بهناچار نمیتوانند از این درگاه منتشر شوند. البته که این دو دلیل، میتواند درست باشد اما دلایل مهمتر دیگری وجود دارد که اجازه نداده تا امروز، فیلم و سریالهای ایرانی از پلتفرمهایی چون نتفلیکس برای مخاطبان انبوه جهانی منتشر شوند.
شیوه پخش در پلتفرمهای بزرگ جهانی، تقریبا به یک شکل است. اینطور نیست که مدیران یک پلتفرم معتبر، در اتاقهای شیشهای خود نشسته باشند و حین آنکه مشغول خوردن قهوه هستند، با سیل سفارشهایی از سوی تهیهکننده و پخشکنندههای جهانی برای انتشار سریالشان مواجه باشند.
الهه نوبخت، پخشکننده بینالمللی و معتبر سینمای ایران گفت: «نتفلیکس و عموما پلتفرمهای معتبر جهانی که در حوزه فیلم و سریال فعالیت دارند، به دو شکل در انتشار آثار ورود میکنند: یا از زمان تولید به این پروژهها میپیوندند یا به شیوه گزارشرسانی اقدام میکنند.»
نوبخت در تعریف ورود این پلتفرمها به مقوله تولیداتی یک سریال گفت: «امروز شاید همه بپرسند «بازی مرکب» بهعنوان یک محصول آسیای شرقی چطور توانسته سر از نتفلیکس درآورد و آنوقت محصولات ما نمیتوانند. در پاسخ باید گفت نتفلیکس فارغ از تمام محدودیتهایی که برای انتشار آثار فارسیزبان دارد، چندان برایش مهم نیست که فلان کاری که میخواهد از آن حمایت کند، متعلق به چه اقلیم و جغرافیایی است. در درجه اول، سیناپس و طرح اولیه داستانی برایش مهم است. از همان زمان است که یک پلتفرم مانند نتفلیکس، تصمیم میگیرد که آن کار را تولید کند یا نه. وقتی از طرح داستان خوششان بیاید، دیگر در تمام مراحل، به شکلی جدی ورود میکنند. در این حالت است که حتی کستینگ و انتخاب بازیگر هم زیرنظر آن پلتفرم انتخاب و هدایت میشود. پس از مرحله پیش از تولید و حین تولید، سپس جلسات بسیاری در دوران پستولید شکل میگیرد که این سریال در چه بازهای پخش شود و چه مدل تبلیغاتی در سراسر جهان برایش در نظر گرفته شود و… . بسیاری از سریالهایی که از نتفلیکس و دیگر پلتفرمهای مهم جهانی منتشر میشوند، به این ترتیب به این مارکت و بازار راه پیدا میکنند و اینطور نباید فرض شود که فلان کارگردان کرهای یک سریال را تولید کرده و آن را بهصورت آماده تحویل نتفلیکس داده و آنها هم آن را پخش کردهاند. بلکه این پلتفرمها، از ابتدا تا انتهای کارهایی که تولید میکنند را در نظر گرفته و با آگاهی کامل وارد یک مرحله بدون ریسک میشوند و به این ترتیب است که عموما چندین برابر بودجهای که صرف کردهاند، به سوددهی رسیده و با اقبال بالایی مواجه میشوند.اما قطعا یک پلتفرم نمیتواند فقط سریالهای تولید خود را به انتشار برساند. در چنین زمانی است که ترجیح میدهد پذیرای برخی آثاری باشد که خود در تولید آنها سهمی نداشته است. اینجاست که تولیدات بسیاری از کشورهایی که نتفلیکس از آنها بهعنوان «دوست» و «طرف مشتری» یاد میکند، شانسی برای گرفتن آیدییوزر از این پلتفرم دارند.»
نوبخت، درباره چگونگی پذیرش آثاری که تولید پلتفرمها نیستند اما از شانس حمایت آنها بهرهمند میشوند نیز گفت: «تعداد سریالهایی که گمنام باشند و پلتفرم بزرگی مانند نتفلیکس بخواهد آن را به پخش برساند، بسیار اندک است. در چنین شرایطی، پلتفرمهای بزرگ، رافکات اولیه میخواهند. بدینترتیب که به صاحبان آثاری که معمولا درحال فیلمبرداری هستند، میگویند رافکات سه قسمت ابتدایی خود را به ما بدهید تا ارزیابی کنیم. اگر نظر مساعد آنها با تماشای این رافکات جلب شد، خود وارد عمل شده و یک قرارداد سنگین با آن پروژه میبندند و از همان زمان، کار روی بالا بردن ابعاد کیفی سریال و ابعاد تبلیغاتی آن و حتی زمان پخش را تنظیم میکنند.»بنابراین متوجه میشویم همهچیز در پلتفرمهای بزرگ، زیرنظر مستقیم آنها هدایت شده و اینطور نیست که یک سریال آماده را در قالب پکیج به آنها واگذار کرده و نتفلیکس، لقمه آماده را پخش کند.
نکته جالب آنکه پلتفرمهای ایرانی که عمری کوتاه دارند، چندان خود را درگیر این فرمول نمیکنند. اگرچه طی ماههای اخیر، دو پلتفرم بزرگ کشور یعنی فیلیمو و نماوا، به حوزه تولید ورود پیدا کرده و تجربیات متفاوتی را از سر گذراندهاند، اما وجهغالب، همچنان با نام کارگردانان و بازیگران یک پروژه است و هنوز هم بسیاری از تولیدات این پلتفرمها از طریق لقمههای آمادهای فراهم میشوند که یک تهیهکننده و سرمایهگذار، حین ضبط یا در مراحل پستولید، به آنها واگذار کرده و بدینترتیب، این پلتفرمها در بسیاری از موارد، چندان متوجه کیفیت این آثار نیستند. توقف پخش ناگهانی چند اثر در این پلتفرمها که ناشی از نارضایتی مخاطب و کمبود بیننده بوده، ازجمله تبعات این شکل سیاستگذاری است که فاصله عمیقی با سیاستهای پلتفرمهای بزرگ جهانی دارد.
به نوشته فرهیختگان، سال گذشته بود که عنوان شد مقدمات انتشار سریال «قورباغه» در نتفلیکس بهعنوان بزرگترین پلتفرم تولیدکننده محتوا در جهان فراهم آمده است، خبری که منبع آن مشخص نبود اما در زمان خود، سروصداهای بسیاری به راه انداخت. با علی اسدزاده بهعنوان تهیهکننده این سریال تماس گرفتیم که وی این خبر را تکذیب کرد.
در طول سالیان اخیر و حتی روزهای گذشته، چندین کارگردان و تهیهکننده ایرانی اعلام کردهاند تولیداتشان قرار است از نتفلیکس پخش شود اما تمام این وعدهها، حداقل تا امروز، رنگ واقعیت به خود نگرفته است. این وعدهها عموما یا قبل از تولید پروژه عنوان میشود که با حمایت برخی رسانهها، به جریان تبلیغاتی برای آن اثر تبدیل میشود یا در مقام تهدید پلتفرمهای ایرانی در جهت پخش بدون ممیزی آثار ایراد میشود.برای یک پخشکننده سرشناس حوزه بینالملل دیگر این پرسش را مطرح کردهایم که وعده سینماگران ایرانی برای انتشار تولیداتشان از پلتفرم نتفلیکس تا چه اندازه میتواند درست باشد؟
این پخشکننده گفت: «هرجا چنین وعدهای از زبان سینماگری شنیدید، بدانید وی قصد داشته با همه یک شوخی بزرگ کند. سامانه نتفلیکس اساسا بهخاطر تحریمها، محتوایی چه در قالب فیلم، چه در قالب سریال، چه در قالب انیمیشن و چه در هیچ قالب دیگری از ما خریداری نمیکند. البته برخی از تولیدات ما در آمازون نمایش داده میشوند که در اینباره باید گفت آمازون درکل سازوکار متفاوتی دارد و هر کسی میتوان طی پنج دقیقه، فیلمی را در آنجا آپلود کند که البته اهمیتی هم ندارد، چون چندان مهم نیست. آنوقت فیلمساز ما در رسانههای داخلی با آبوتاب فراوان اعلام میکند اثرش در آمازون منتشر شده و کلی مانور میدهد تا این فیلم از طریق مخاطبان ایرانی دیده شده و بهاصطلاح کلیک بخورد. اما موفقیتی به آن شکل برای اثر ایرانی رخ نمیدهد، چون باید تبلیغات درست و اصولی برای یک اثر اتفاق بیفتد تا محتوا دیده شود. فاکتورهای تبلیغات در آمازون، کلیک خوردن نیست چون این کلیکها عموما از طریق هموطنانی که در آن کشورهای زندگی میکنند، صورت گرفته و مورد استقبال آنها قرار میگیرد.»
وی ادامه میدهد: «نه اینکه بحث بر سر محصولات ایرانی باشد. حتی تولیدات هندی نیز به جز مردم خودشان و تاحدودی مردم انگلستان، در دیگر کشورها طرفدار آنچنانی ندارند و باید درمورد آن فیلمها تبلیغات صورت بگیرد تا بتواند دیده شود. یکی از مشکلات بزرگ ما آن است که تبلیغات خوبی برای تولیداتمان صورت نمیگیرد و به این ترتیب به جز فیلمهایی که در جوامع جهانی سروصدا میکنند، باقی محصولات ایرانی، طرفداران خارجی چندانی در جهان ندارند و این بحث، چیزی فراتر از نبود کیفیت تولیداتمان است.»
خبر نگاران ایرانی با استعلام این مورد از دو پخشکننده سرشناس حوزه بینالملل متوجه صداقت این موضوع شد که نتفلیکس اساسا نمیتواند بهواسطه تحریمهای بینالمللی، نه محتوایی به ایران بفروشد و نه منتشرکننده فیلم یا سریالی ایرانی باشد. بنابراین چقدر بهتر بود برخی سینماگران ایرانی به جای موجسواری روی مشارکت با پلتفرمهای معتبر جهانی نظیر نتفلیکس، فشار و رایزنی خود با دولتهای وقت را بیشتر میکردند تا ضمن نزدیکشدن به مولفههای رعایت حقوق کپیرایت، سامانهها و سایتهای غیرمجاز را مجاب کنند که تنها درصورت پرداخت حق پخش قادر خواهند بود آثار و تولیدات خارجی را منتشر کنند. رویای بهظاهر دستنیافتنی که در انبوه مشکلات ریز و درشت حوزه فیلم و سریال ما، حداقل در شرایط کنونی، جزء اولویتهای اولیهمان به حساب نمیآید.
این شرایط، اوضاع را برای پلتفرمهای داخلی، بهتر هم کرده است. در وضعیت کنونی، سریالهای ایرانی، بستر دیگری جز همین پلتفرمهای وطنی برای عرضه ندارند. ضمن اینکه آنها در همان مراحل ابتدایی ساخت، به مخاطبانی فراتر از کشورمان هم فکر نمیکنند و محصولشان تنها برای فارسیزبانان ایرانی است. وقتی به مخاطبان اقلیمهای دیگر فکر نمیکنند، بنابراین مسالهشان از طریق همین پلتفرمهای داخل کشور رفع میشود. از دیگرسو، پلتفرمها نیز این نیاز را حس کرده و تلاش میکنند قاعده بازی را به نفع خود تمام کنند. آنها میدانند در یک شرایط انحصاری قرار داشته و بهجز سامانههای داخل کشور، تهدید بینالمللی بزرگی برای آنها وجود ندارد. با چنین باوری است که آنها چندان در برابر خواست صاحبان آثار انعطاف نشان نداده و گاهی هم که تهدیدی علیه آنها مطرح میشود، ترجیح میدهند بدون واکنشی چندان به آن مساله، از کنارش رد شده و حاشیهای را رقم نزنند.
تلویزیون هم که فاز متفاوتی نسبت به تولیدات شبکه نمایش خانگی داشته و به همین راحتی، یک بازار ۸۵میلیونی فاقد رقیب برای پلتفرمهای ایرانی تدارک دیده شده که طی آن، هر مدل رفتاری که بخواهند میتوانند ترتیب داده و رسمیت ببخشند؛ از چندبرابری کردن حق اشتراک طی ماههای اخیر تا سوق دادن چهرههای سینمایی به محصولات پلتفرمها و البته ورود آنها به حوزه تولید سریال، ازجمله ترفندهایی هستند که پلتفرمهای منحصر داخل کشور در فضای بدون رقیب این روزها، برای خود رونمایی کرده و قطعا در آینده، وجهههای دیگری از این انحصار را شاهد خواهیم بود.
در اینجا باز به پرسش ابتدایی این گزارش میرسیم که در باور بسیاری از سینمادوستان، تحریمهای بینالمللی ایران و البته عدمجذابیت فیلمها و سریالهای ایرانی، بزرگترین مانع سد راه انتشار آنها در پلتفرمهای عظیم جهانی است. اما قطعا این تمام ماجرا نیست.
الهه نوبخت در اینباره میگوید: «بله، تحریم و عدمجذابیت، سنگهای بزرگی در مسیر دیده نشدن آثار ایرانی از طریق پلتفرمهای جهانی است اما باید به یاد داشته باشیم این مسائل، راهحل دارند. مثلا میتوان آثار باکیفیت ایرانی را با واسطههایی مثلا کمپانیهای اروپایی به دست پلتفرمهایی چون نتفلیکس رساند اما مساله این است که پلتفرمهایی مانند نتفلیکس، اساسا با محتواهای فارسیزبان مشکل دارند و میگویند فعلا برای مخاطبان کمتعداد فارسیزبان در سراسر دنیا برنامهای ندارند. بنابراین نتفلیکس وقتی فلان فیلم یا سریال ایرانی را مشاهده میکند، بدون توجه به اینکه آن را از دست یک یا دو واسطه تهیه کرده، به محتوای فارسی آن میرسد که در سیاستهای کلی آنها، حداقل تا امروز، جایی ندارد. بنابراین نتفلیکس، روی خوشی به کمپانیهای ایرانی نشان نمیدهد حالا این کمپانی میخواهد در قلب اروپا و آمریکا باشد یا در قلب ایران. برای آنها محتوا مهم است که چون به زبان فارسی و برای مخاطبان فارسی ارائه میشود، اعتبار چندانی ندارد.»
پرواضح است این مشکل بزرگ نیز میتواند هموار شود. اینکه چرا نتفلیکس حاضر نیست خدماتی برای مخاطبان فارسیزبان خود از طریق آثار فارسی ارائه دهد، باید مورد آسیبشناسی قرار بگیرد. ضمن آنکه اگرچه قالب آثار فارسی است اما این شبکه میتواند مانند امکانی که برای «بازی مرکب» محقق کرد، از طریق زیرنویس یا دوبله، آن را برای مخاطبانش در سراسر کره زمین، دستیافتنی کند. بنابراین آنچه به نظر میرسد این است که یا پلتفرمهایی مانند نتفلیکس، به بهانه تحریم، وارد غائله فارسیزبانان نمیشوند و با این دست بهانهها، تنها به دنبال بهانهتراشی هستند یا سوءتفاهمهایی برایشان وجود دارد که شاید اگر هستههای قدرتمندتر کمپانیها، مانند وزارت ارشاد یا سفارتخانهها در این مورد با آنها مذاکره کنند، گره کار باز شده و بتوان شاهد اتفاقهای خوبی برای فیلم و سریالهای ایرانی در این پلتفرمهای محبوب بود.اگر موضوع، واقعا تحریم نباشد، میتوان از این طرق یا حتی مذاکره چهرههای سرشناس سینمایی کشورمان، به کار فیصله داد اما قدرمسلم اگر هم چنین سوءتفاهمهایی مطـــرح بـاشـــد، قــــوانین بازدارنده آمریکا در مسیر تعامل با ایران، این اجازه را به آنها نخواهد داد که پذیرای محتواهای ایرانی در قالب فیلم و سریال باشند.
در سریالهای ایرانی، سیستم دستمزد و کلا بودجه یک سریال، اصلا شفاف نیست. در سریال، مانند آثار سینمایی، یک سرمایهگذار، پولی به تهیهکننده میدهد و آن تهیهکننده هم در بهترین حالت، تمام آن منبع را میان عوامل سریال پخش میکند. وقتی هم که کار تولید به پایان رسید، تهیهکننده و در برخی موارد سرمایهگذار، آن اثر آماده را به پلتفرم میفروشد و باز این سیستم، نه رسانهای میشود و نه شفاف به اطلاع مراجع ذیصلاح میرسد. بنابراین شیوه سریالسازی در ایران، شباهت بسیاری با فیلمسازی دارد. در هر دو مدیوم، نه هزینه تولید به شکلی شفاف اعلام میشود و نه کسی از قرارداد میان تهیهکننده با پلتفرمهای پخش اطلاع مییابد.
مانند مورد بالا که درباره تامین تولیدات پلتفرم بود، سیستم پخش و توزیع ایرانی، تفاوتهای بسیاری با الگوریتم بینالمللی خود دارد.
نوبخت که درکنار پخش بینالملل، کار فیلمسازی هم انجام میدهد، در اینباره گفت: «درمورد سریالهایی که خود نتفلیکس و دیگر پلتفرمهای بزرگ، از ابتدا روی آنها دست میگذارد، هزینههای سنگینی ردوبدل میشود چراکه این پلتفرمها، عموما آثار درخور توجهی میسازند و به همین دلیل، عدد سنگینی را در تولید میگذارند که سالها بعد و از روی اعلام میزان سوددهی یک اثر میتوان متوجه شد که برای فلان سریال، چه میزان سرمایهای در نظر گرفته شده است.»
این پخشکننده ادامه میدهد: «در نوع دوم که رضایتمندی پس از تماشای رافکات سه قسمت ابتدایی حاصل میشود، دو مدل الگو برای پلتفرمهای جهانی وجود دارد: یا میگویند که کل پروژه، «ان» میلیون دلار برای من که اگر صاحبان اثر، روی میزان مبلغ به توافق نرسیدند، آنوقت طی قراردادی سنگین و در نتیجه چند دور مذاکره، سهم هریک از طرفها مشخص میشود. مثلا نتفلیکس در همان موقع، زمان تقریبی انتشار یک سریال را مشخص میکند و سهم هر دو طرف مشخص میشود، مثلا میگوید ۴۰ درصد پخش روزانه مال من و ۶۰ درصد مال تو. بنابراین صاحبان آثار یا مدل اولیه را میپذیرند که در قبال پولی سنگین، کل پروژه را به نتفلیکس واگذار میکنند یا اگر از میزان آن رقم رضایت نداشتند، وارد پلن دوم شده و برای تعیین درصد خودشان چانهزنی میکنند.»
البته که صاحبان آثار، در هر صورت با نتفلیکس یا دیگر پلتفرمهای جهانی به توافق میرسند؛ چراکه یک اثر در صورت نمایش از نتفلیکس، دارای یک یوزر و پسوردی میشود که همین، اعتبار بزرگی برای پروژه است و درکنار تبلیغات وسیعی که این پلتفرمها برای آنها تدارک میبیند، میتواند مخاطبانی چندین برابری را به دست بیاورند که هیچگاه در صورت عدمهمکاری با این پلتفرمها نمیتواند به آن دست یابد. مثلا اگر نتفلیکس وارد جریان تولید «بازی مرکب» نمیشد، آیا این سریال کرهای میتوانست در تمام قارههای جهان، چنین مخاطبان گستردهای به دست بیاورد؟ قطعا خیر.