عذر خواستن و طلب بخشش کردن نشان دهنده ضعف و کوچکی شما نیست بلکه نشانه ی والامنشی ، بزرگی و شخصیت زیبای انسانی شما است پس از عذرخواهی بجا هیچ موقع نهراسید به خصوص در مقابل عشق و افراد مهم زندگی تان زیرا که باعث پیوند عمیق احساسی شما خواهد شد .
عذر خواستن بزرگ منشی و پهلوانی شما را نشان می دهد و اگر طرف مقابل نیز عذر شما را نپذیرد همچنان از بزرگی طبع و منش شما کم نخواهد شد .
اون منم که عاشقونه شعر چشماتو می گفتم / هنوزم خیس می شه چشمام وقتی یاد تو می افتم
هنوزم میای تو خوابم تو شبای پر ستاره / هنوزم می گم خدایا کاشکی برگرده دوباره . . .
گر تو را از ابلهی کردم رها ، برمن ببخش
بر سر پیمان نه بر مهر و وفا ، بر من ببخش
راه ورسم عاشقی را نا بلد چون کودکان
اشتباه و ناروا کردم خطا ، بر من ببخش . . .
منو ببخش که درخشیدی و من چشمامو بستم
منو بخشیدی و من چشمامو بستم
تو به پای من نشستی و جدا از تو نشستم
که نیاوردی به روم هر جا دلت رو می شکستم
منو ببخش ، منو ببخش . . .
به افتخار مردی که وقتی اشتباه میکنه
مث یه مرد با صدای کلفت میگه
عشقم شرمنده، حق با تو بود…
همه چیز درست خواهد شد
و شبِ تاریک نیز از چراغِ ترکخورده
عذر خواهد خواست…
گر تو را از ابلهی کردم رها، برمن ببخش
بر سر پیمان نه بر مهر و وفا، بر من ببخش
راه و رسم عاشقی را نابلد چون کودکان
اشتباه و ناروا کردم خطا، بر من ببخش
من رو ببخش نه به خاطر اینکه من لایق بخشش هستم
بلکه تو لایقآرامش هستی
من آرامش تو را حتی به آرامش خودم نیز ترجیح میدم
منو ببخش که نادیده گرفتم التماس اون نگاه نگرون رو
منو ببخش که گرفتم به جای دست عاشق تو دست عشق دیگرون رو
اگه راهم این روزا از تو یکم دوره ببخش
توی زندگی آدم یه وقتا مجبوره ببخش
بوسهام را میگذارم پشت در
قهر کردی، قهر کردم، سر به سر
تو بیا، در را تماماً باز کن
هر چه میخواهی برایم ناز کن
من غرورم را شکستم، داشتی؟
آمدم، حالا تو با من آشتی؟
با تو از عشق میگفتم
از پشیمانی
و از اینکه فرصتی دوباره هست یا نه ؟!…
در جواب صدایی بیوقفه میگفت:
دستگاه مشترک مورد نظر خاموش میباشد…
دلتنگ تو امروز شدم تا فردا
فردا شد و باز هم تو گفتی فردا
امروز دلم مانده و یه دنیا حرف
یک هیچ به نفع دل تو تا فردا
برگرد… یادت را جا گذاشتی
نمیخواهم عمری به این امید باشم که
برای بردنش برمی گردی
جای گریه رو لبام خنده می کاشتی نازنین
حالا که قهری باهام ولی بدون دوستت دارم
طاقت قهر ندارم پس آشتی آشتی نازنین
گرچه سكوت بلندترین فریاد عالم است
ولی گوشم دیگر طاقت فریادهای تو را ندارد
كمی با من حرف بزن
بهانه میتراشی و مرا عذاب میدهی
به روح بی قرار من تو اضطراب میدهی
دلم پر از گلایهها تنم اسیر درد و خون
ولی تو قهر با دلم برای لحظهای مکن
هنوز عشق تو امید بخش جان من است
خوشا غمی که ازو شادی جهان من است
چه شکر گویمت ای هستی یگانهی عشق
که سوز سینهی خورشید در زبان من است
اگر چه فرصت عمرم ز دست رفت بیا
که همچنان به رهت چشم خون فشان من است
دلبرکم چیزی بگو به من که از گریه پرم
به من که بی صدای تو از شب شکست میخورم
دلبرکم چیزی بگو به من که گرم هق هقام
به من که آخرین آوارههای عاشقم
چیزی بگو که آینه خسته نشه از بی کسی
غزل بشن ترانههام نه هق هق دلواپسی
قهر مكن ای فرشته روی دلارا
ناز مكن ای بنفشه موی فریبا
طعنه و دشنام تلخ این همه شیرین
چهره پر از خشم و قهر این همه زیبا
ناز تورا میكشم به دیده منت
سر به رهت مینهم به عجز و تمنا
من را تو ببخش چشم من کور
دستم برود به زیر ساطور
تقصیر دلم نبود دزدی
چشم تو سیاه بود و مغرور
از این همه احساس
یک عالمه حسرت به من دادی
و خود
در بی نگاهی یک آینه
پنهان شدی
به آغوش تو محتاجم
برای حس آرامش
برای زندگی با تو،
پر از شوقم،
پر از خواهـش…
مرا ببخش ای معنای زندگیم
منو ببخش که درخشیدی و من چشمامو بستم
منو بخشیدی و من چشمامو بستم
تو به پای من نشستی و جدا از تو نشستم
که نیاوردی به روم هر جا دلت رو میشکستم
منو ببخش عشقم
از تو به یک حرف ناروا نکشم دست
وز سر راه تو دلربا نکشم پا
یه روزی گله کردم من از عالم مستی
تو هم به دل گرفتی دل ما رو شکستی
من از مستی نوشتم ولی قلب تو رنجید
تو قهر کردی قهرت مصیبت شد و بارید
پشیمون و خستم اگه عهدی شکستم
آخه مست تو هستم اگه مجرم و مستم
منو ببخش تنهام نزار، برای آخرین بار
تنهام نزار، بی من نرو، نگو خدانگهدار
برام بمون، بهونه باش برای دل سپردن
نزار که آرزوم بشه یه روزی بی تو مردن
نمیخواهم خاطرهی فردایم شوی!
امروز من باش…
حتی لحظهای…
متن عذرخواهی
همه چیز درست خواهد شد
و شبِ تاریک نیز از چراغِ ترکخورده
عذر خواهد خواست…
یاد بگیریم وقتی اشتباهی ازمون سر زد
عذرخواهی کنیم،
و یاد بگیریم وقتی کسی از ما
عذر خواهی کرده بهش احترام بگذاریم!
یك عذرخواهى خوب داراى شش جزء مهم است؛
كه عبارتست از
بیان تأسف بخاطر اتفاق رخ داده
توضیح اینكه چطور اینگونه شد!
قبول مسئولیت خود در این مشکل
چه مقصر باشد، چه بیتقصیر،
از شما عذرخواهی میکند،
به خودتان مغرور نشوید!
وقتی کسی پا پیش میگذارد و به سمتتان میآید،
آن را دلیلی بر بهتر بودنِ خودتان ندانید!
شاید او فقط “شهامتی” در قلبش دارد که شما ندارید …
شاید او میداند که “غرور” ،
بعضی وقتها بزرگترین موقعیت های خوشبختی را از آدم میگیرد،
اما شما هنوز ندانید!
آدمهای ضعیف هیچ وقت قدرت عذر خواهی ندارند
عذر خواهی کردن جرات میخواد و شعور
مهم نیست که چه اندازه میبخشیم
بلکه مهم این است که در بخشایش ما چه مقدار عشق وجود دارد.
اینقدر نگو: اگه ببخشم کوچک میشوم
اگر با گذشت کردن کسی کوچک میشد
خدا اینقدر بزرگ نبود
بیا با پاکترین سلام عشق آشتی کنیم
بیا با بنفشههای لب جوی آشتی کنیم
بیا به سپیدارها لبخند بزنیم
بیا برای همیشه با دلمان آشتی کنیم
چنین گفت زرتشت: عاشق عاشقی باش و دوست داشتن را دوست بدار.
از تنفر متنفر باش، به مهربانی مهر بورز،
با آشتی آشتی کن و از جدایی جدا باش
با آنکه انتقام از دشمن حرام نیست…
در عفو لذتی است که در انتقام نیست…
مرا ببخش اگر که بی صدا شدم
ببخش اگر به خاطرت دست به دامن خدا شدم
ببخش اگر جدا شدم
اگر به عشقت اینطور مبتلا شدم
خودت را از من گرفتی.
همچنانکه خندههایت را.
بیا و خاطرههایت را هم ببر.
چقدر ضعیف و کوچکند
آنهایی کهوقتی اشتباه میکنند
نه توانایی اقرار بهاشتباه دارند
نه قدرت عذرخواهی!
اسمش را میگذارندغرور
و به آن افتخار میکنند
بخشش را از خورشید بیاموز
محبت را بی محاسبه پخش کن،
دروازه های قلبت رابه روی همه بگشا
و باورداشته باش خدایی که در این نزدیکیست،
بهترینها را برایت رقم زده است.
آدم ها را میبخشم…
نه به خاطر اینکه ساده هستم..
نه به خاطر اینکه برای خودم
برای سلامتم ارزش قائلم
ساده تر بگویم
وقتی برای فکر کردن به
چیزهای بیهوده را ندارم
آنها را میبخشم شاید روزی
کسی همین کار را با آنها بکند
آنوقت خواهند فهمید که
بخشش یعنی چه …
پروردگارا
هدیه امروز بما
تواضع و بخشش باشد
یادم هست گفتی
جایی که بخشش باشد
دشمنی و کینه وجود ندارد
برای شفای زخمهای عاطفی، راهی جز بخشش وجود ندارد.
ببخش آنهایی را که به تو صدمه زدهاند؛
حتی اگر گمان میکنی آنچه آنها با تو کردهاند غیرقابل بخشش است.
تو آنها را میبخشی، نه به این دلیل که آنها مستحق بخششاند.
تو آنها را میبخشی زیرا دوست نداری با یادآوریِ آزار و اذیتِ آنها خود را رنجیده خاطر کنی.
وقتی زخمی را لمس میکنی و احساس درد نمیکنی، بدان که به معنای حقیقیِ کلمه، بخشیدهای.
دیگران را ببخش، آنگاه شاهدِ معجزههایی بزرگ در زندگیِ خود خواهی بود.
خود را نیز ببخش، همهی خطاهای خود را ببخش.
اگر خود را ببخشی، آنگاه میتوانی خود را بپذیری و خود را دوست بداری.
بخششِ خود، آغاز رویشِ عشق در دل است.
بخششِ خود، بزرگترین بخششِ زندگیست.
بخششِ خود، موهبتیست آسمانی که همچون بارانی شفابخش میبارد و آلودگیها را میشوید
و زخمهای عاطفی تو را شفا میدهد.
بخششِ خود، تو را به هواهای پاک میکشاند.
پدرم گفت:
مردم ۲ نوع هستند
بخشنده و گیرنده
گیرندهها بهتر میخورند
اما بخشندگان بهتر میخوابند…
توماس مارلو
عذر خواهی همیشه بدان معنا نیست که تو اشتباه کردهای و حق با دیگری است،
گاهی عذر خواهی بدان معناست که آن رابطه بیش از غرورت برایت ارزش دارد.
چی میشد تو هم منو دوستم میداشتی نازنین / جای گریه رو لبام خنده می کاشتی نازنین
حالا که قهری باهام ولی بدون دوستت دارم / طاقت قهر ندارم پس آشتی آشتی نازنین . . .
عزیز دلم جدائی مکن / جهان کوچکیست ، بی وفائی مکن
ببخش عاشقت را و منت گذار
اشعار کوتاه درخواست بخشش از دوست
بوسه ام را می گذارم پشت در / قهر کردی ، قهر کردم ، سر به سر
تو بیا ، در را تماماً باز کن / هر چه میخواهی برایم ناز کن
من غرورم را شکستم ، داشتی ؟ / آمدم ، حالا تو با من آشتی ؟
قهر مکن ای فرشته روی دلارا / ناز مکن ای بنفشه موی فریبا
طعنه و دشنام تلخ اینهمه شیرین / چهره پر از خشم و قهر اینهمه زیبا
ناز تو را میکشم به دیده منت / سر به رهت مینهم به عجز و تمنا
بیا با پاک ترین سلام عشق آشتی کنیم – بیا با بنفشه های لب جوب آشتی کنیم
بیا از حسرت و غم دیگه با هم حرف نزنیم – بیا بر خنده ی این صبح بهار خنده کنیم
جنس من از آهن و از سنگ نیست / من دلم تنگ است و یار دلتنگ نیست
حال دل از من نمیپرسی چرا / حال پرسیدن که دیگر ننگ نیست . . .
منو ببخش تنهام نزار ، برای آخرین بار / تنهام نزار ، بی من نرو ، نگو خدانگهدار . . .
تک بیتی عاشقانه درخواست عفو
برام بمون ، بهونه باش برای دل سپردن / نزار که آرزوم بشه یه روزی بی تو مردن . . .
منو ببخش که درخشیدی و من چشمامو بستم / منو بخشیدی و من چشمامو بستم
تو به پای من نشستی و جدا از تو نشستم / که نیاوردی به روم هر جا دلت رو می شکستم
منو ببخش ، منو ببخش . . .
بهانه میتراشی و مرا عذاب میدهی / به روح بی قرار من تو اضطراب میدهی
دلم پر از گلایه ها تنم اسیر درد و خون / ولی تو قهر با دلم برای لحظه ای مکن
بیا با پاک ترین سلام عشق آشتی کنیم / بیا با بنفشه های لب جوب آشتی کنیم
بیا از حسرت و غم دیگه با هم حرف نزنیم / بیا بر خنده ی این صبح بهار خنده کنیم
از تو به یک حرف ناروا نکشم دست / وز سر راه تو دلربا نکشم پا
عاشق زیباییم اسیر محبت / هر دو به چشمان دلفریب تو پیدا
یه روزی گله کردم من از عالم مستی / تو هم به دل گرفتی دل ما رو شکستی
من از مستی نوشتم ولی قلب تو رنجید / تو قهر کردی قهرت مصیبت شد و بارید
پشیمون و خستم اگه عهدی شکستم / آخه مست تو هستم اگه مجرم و مستم . . .