تاریخچه و آداب و رسوم شب یلدا در انواع کتب تاریخی و مناطق مختلف ایران با دیدگاههای گوناگون مطرح شده است. در مطلبی که پیش رو دارید انواع عقاید درباره تاریخچه این شب باستانی و آداب و رسوم شب یلدا در جای جای میهنمان را خواهید خواند.
شب یلدا در ایران با آداب و رسوم مخصوصی شناخته میشود؛ هر کدام از این مراسمات داستانی دارند و دلیلی برای اجرای آنها هست. شماری از این مراسمات در مناطقی دیده میشود و در جاهای دیگر حضور ندارد. تاریخچه شب یلدا نیز در کتب تاریخی متعدد با اندک تفاوتهایی نقل شده است و عقاید باستانی زیادی در مورد آن وجود دارد. در مطلب پیش رو دیدگاه های مختلف درباره تاریخچه و آداب و رسوم شب یلدا بررسی شده است.
یکی از دلایلی که برای مراسم شب یلدا ذکر میکنند، رویدادهای کیهانی است. خورشید در حرکت سالانه خود در آخر پاییز به پایینترین نقطه افق جنوب شرقی میرسد که طول روز کوتاه شده و زمان تاریکی شب افزایش مییابد. از آغاز زمستان یا انقلاب زمستانی، خورشید دگرباره بسوی شمال شرقی باز میگردد که نتیجه آن افزایش روشنایی روز و کاهش شب است. در ششماهه شروع تابستان تا شروع زمستان، در هر شبانهروز خورشید اندکی پایینتر از محل قبلی خود در افق طلوع میکند تا در نهایت در آغاز زمستان به پایینترین حد جنوبی خود با فاصله 5/23 درجه از شرق یا نقطه اعتدالین برسد. از این روز به بعد، مسیر جابجاییهای طلوع خورشید معکوس شده و دوباره به طرف بالا و نقطه انقلاب تابستانی باز میگردد. آغاز بازگردیدن خورشید بسوی شمالشرقی و افزایش طول روز، در اندیشه و باورهای مردم باستان به عنوان زمان زایش یا تولد دیگرباره خورشید دانسته میشد و آنرا گرامی و فرخنده میداشتند. در گذشته، آیینهایی در این هنگام برگزار میشده است که یکی از آنها جشنی شبانه و بیداری تا بامداد و تماشای طلوع خورشید تازه متولد شده، بوده است. جشنی که از لازمههای آن، حضور کهنسالان و بزرگان خانواده، به نماد کهنسالی خورشید در پایان پاییز بوده است، و همچنین خوراکیهای فراوان برای بیداری درازمدت که همچون انار و هندوانه و سنجد، به رنگ سرخ خورشید باشند.
عقیده ای دیگر این جشن را به میترائیسم مرتبط میداند. ایرانیان باستان این شب را شب تولد الهه مهر «میترا» میپنداشتند و به همین دلیل این شب را جشن میگرفتند و گرد آتش جمع میشدند و شادمانه رقص و پایکوبی میکردند. آن گاه خوانی الوان میگستردند و « میزد» نثار میکردند. «میزد» نذری یا ولیمهای بود غیر نوشیدنی، مانند گوشت و نان و شیرینی و حلوا، و در آیینهای ایران باستان برای هر مراسم جشن و سرور آیینی، خوانی میگستردند که بر آن افزون بر آلات و ادوات نیایش، مانند آتشدان، عطردان، بخوردان، برسم و غیره، برآوردهها و فرآوردههای خوردنی فصل و خوراکهای گوناگون، از جمله خوراک مقدس و آیینی ویژهای که آن را « میزد» مینامیدند، بر سفره جشن مینهادند. باوری بر این مبنا نیز بین مردم رایج بود که در شب یلدا، قارون (ثروتمند افسانه ای)، در جامه کهنه هیزم شکنان به در خانهها میآید و به مردم هیزم میدهد، و این هیزمها در صبح روز بعد از شب یلدا، به شمش زر تبدیل میشود، بنابراین، باورمندان به این باور، شب یلدا را تا صبح به انتظار از راه رسیدن هیزم شکن زربخش و هدیه هیزمین خود بیدار میماندند و مراسم جشن و سرور و شادمانی بر پا میکردند.
برخی بر این گمانند که مراسم شب چله برای رفع نحوست بلندترین شب سال برگزار میشود. اقوام قدیم آریایی در این شب آتش برمی افروختند تا تاریکی و عاملان اهریمنی و شیاطین نابود شده و بگریزند و همچنان که خورشید به مناسبت فروغ و گرمای کارسازش تقدس پیدا کرده بود آتش نیز همان والایی را نزد مردمان دارا شد. چون تاریکی فرا میرسید در پرتو روشنایی آتش تاریکی اهریمنی را از بین میبردند. در شب یلدا یا تولد خورشید افراد دور هم جمع میشدند و جهت رفع این نحوست آتش میافروختند و خوان ویژه مانند سفره یی که عید نوروز تهیه میکنند اما محتویات آن متفاوت است میگستراندند و هر آنچه میوه تازه فصل که نگهداری شده بود و میوه های خشک در سفره مینهادند
خور روز (دی گان)- یکم دی ماه- در ایران باستان در عین حال روز برابری انسان ها بود. در این روز همگان از جمله شاه لباس ساده میپوشیدند تا یکسان به نظر آیند و کسی حق دستور دادن به دیگری را نداشت و کارها داوطلبانه انجام میگرفت، نه تحت امر. در این روز جنگ کردن و خونریزی، حتی کشتن گوسفند و مرغ هم ممنوع بود. این موضوع را نیروهای متخاصم ایرانیان میدانستند و در جبهه ها رعایت میکردند و خونریزی موقتاً قطع میشد و بسیار دیده شده که همین قطع موقت جنگ، به صلح طولانی و صفا انجامیده بود. ایرانیان نزدیک به چند هزار سال است که شب یلدا آخرین شب پاییز را که درازترین و تاریکترین شب در طول سال است تا سپیده دم بیدار میمانند و در کنار یکدیگر خود را سرگرم میدارند تا اندوه غیبت خورشید و تاریکی و سردی روحیه آنان را تضعیف نکند و با به روشنایی گراییدن آسمان به رخت خواب روند و لختی بیاسایند. در آیین کهن، بنابر یک سنت دیرینه آیین مهر شاهان ایرانی در روز اول دیماه تاج و تخت شاهی را بر زمین میگذاشتند و با جامهای سپید به صحرا میرفتند و بر فرشی سپید مینشستند. دربانها و نگهبانان کاخ شاهی و همه بردهها و خدمتکاران در سطح شهر آزاد شده و بهسان دیگران زندگی میکردند. رئیس و مرئوس، پادشاه و مردم عادی همگی یکسان بودند. البته درستی این امر تایید نشده و شاید افسانهای بیش نباشد.
نخستین روز زمستان در نزد خرمدینانی که پیرو مزدک، قهرمان بزرگ ملی ایران بودهاند، سخت گرامی و بزرگ دانسته میشد و از آن با نام «خرم روز» یاد میکرده و آیینهایی ویژه داشتهاند. این مراسم و نیز سالشماری آغاز زمستانی هنوز در میان برخی اقوام دیده میشود که نمونه آن تقویم محلی پامیر و بدخشان (در شمال افغانستان و جنوب تاجیکستان) است. همچنین در تقویم کهن ارمنیان نیز از نخستین ماه سال نو با نام «ناواسارد» یاد شده است که با واژه اوستایی «نوسرذه» به معنای «سال نو» در پیوند است.
فرقههای گوناگون عیسوی، با تفاوتهایی، زادروز مسیح را در یکی از روزهای نزدیک به انقلاب زمستانی میدانند و همچنین جشن سال نو و کریسمس را همچون تقویم کهن سیستانی در همین هنگام برگزار میکنند. به روایت بیرونی، مبدأ سالشماری تقویم کهن سیستانی از آغاز زمستان بوده و جالب اینکه نام نخستین ماه سال آنان نیز «کریست» بوده است. منسوب داشتن میلاد به میلاد مسیح، به قرون متأخرتر باز میگردد و پیش از آن، آنگونه که ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه نقل کرده است، منظور از میلاد، میلاد مهر یا خورشید است.
جشن یلدا در ایران امروز نیز با گرد هم آمدن و شبنشینی اعضای خانواده و اقوام در کنار یکدیگر برگزار میشود. آیین شب یلدا یا شب چله، خوردن آجیل مخصوص، هندوانه، انار و شیرینی و میوههای گوناگون است که همه جنبه نمادی دارند و نشانه برکت، تندرستی، فراوانی و شادکامی هستند. در این شب هم مثل جشن تیرگان، فال گرفتن از کتاب حافظ مرسوم است. حاضران با انتخاب و شکستن گردو از روی پوکی و یا پری آن، آیندهگویی میکنند. در زمان حال خوراکیهای مرسوم در شب یلدا هندوانه، انار، آجیل مخصوص یلدا (آجیل شیرین) و … است و کارهایی مثل حافظخوانی و تعریف قصه توسط بزرگ فامیل مثل مادربزرگ یا پدربزرگ رایج است. معمولا در این مناسبت نوعروسان از طرف داماد خود هدایایی به عنوان پیشکش شروع زندگی توام با آسایش و خوشبختی دریافت میکنند. کمی قبلتر رسم بر آن بوده که دور تا دور کرسی کنار هم نشسته خوش و بش و وقتگذرانی میکردند.
فال حافظ در شب یلدا تقریباً پای ثابت است. معمولاً در شب یلدا رسم بر این است که صاحبخانه، دیوان حافظ را به بزرگتر فامیل که سواد دارد، میدهد. سپس هر یک از میهمانان نیت کرده و بزرگِ مجلس، این جمله را میگوید و تفألی به گنجینه حافظ میزند: «ای حافظِ شیرازی/ تو محرم هر رازی/ بر ما نظر اندازی/ قسم به قرآن مجیدی که در سینه داری…» یا هر چیزی شبیه به این. این رسم یکی از رسوم پرطرفدار شب یلداست. رسم دیگر متلگویی است که نوعی شعرخوانی و داستانخوانی است در قدیم اجرا میشده، به این صورت که خانوادهها در این شب گرد میآمدند و پیرترها برای همه قصه تعریف میکردند. آیین شب یلدا یا شب چله، همراه با خوردن آجیل مخصوص، هندوانه، انار و شیرینی و میوههای گوناگون است که همه جنبه نمادین دارند و نشانه برکت، تندرستی، فراوانی و شادکامی هستند.
در این فاصله زمانی افراد خانواده دور هم جمع شده و با شادی، داستان خوانی، شعر خوانی، خوردن تنقلات و میوهها شب را صبح میکنند. اینها که گفته شد آداب کلی یلدا است ولی از آنجا که ایران سرزمین وسیع و کهنیست، هر مناسبت در هر استان دستخوش تغییراتی همرنگ با آن منطقه و فرهنگ میشود.
آداب آن دسته از اعمال و رفتاری است که مردم یک منطقه از خود نشان میدهند. مثلاً در خطه شمال و آذربایجان رسم بر این است که در این شب خوانچه ای تزیین شده به خانه تازهعروس یا نامزد خانواده بفرستند. مردم آذربایجان در سینی خود هندوانهها را تزئین میکنند و شالهای قرمزی را اطرافش میگذارند. درحالی که مردم شمال یک ماهی بزرگ را تزئین میکنند و به خانه عروس میبرند. حافظخوانی جزو جدانشدنی مراسم این شب برای شیرازیهاست. همدانیها فالی میگیرند با نام فال سوزن. همه دور تا دور اتاق مینشینند و پیرزنی به طور پیاپی شعر میخواند. دختر بچهای پس از اتمام هر شعر بر یک پارچه نبریده و آب ندیده سوزن میزند و مهمانها بنا به ترتیبی که نشستهاند شعرهای پیرزن را فال خود میدانند. در شهرهای خراسان خواندن شاهنامه فردوسی در این شب مرسوم است. در اردبیل رسم است که مردم، چله بزرگ را قسم میدهند که زیاد سخت نگیرد. مردم کرمان تا سحر انتظار میکشند تا از قارون افسانهای استقبال کنند. قارون در لباس هیزمشکن برای خانوادههای فقیر تکههای چوب میآورد. این چوبها به طلا تبدیل میشوند و برای آن خانواده، ثروت و برکت به همراه میآورند.
در کردستان نیز خانوادههایی که عروس به خانه بخت فرستادهاند خوانچههایی حاوی هندوانه و آجیل و همچنین هدیه را به خانه نو عروس و داماد میفرستند.
به عقیده مادربزرگهای قزوینی اگر در این شب ننه سرما گریه کند باران میبارد، اگر پنبههای لحافش بیرون بریزد برف میبارد و اگر گردنبند مرواریدش پاره شود تگرگ میآید.
از لحاظ تنقلاتی که بر سر سفره شب یلدا حاضر میشوند، مناطق مختلف، آداب گوناگون دارند. مثلا در خراسان خوردن کفزنی (نوعی شیرینی مانند گز)، لبو یا چغندرپخته و پختک (لبوی خشک) رایج است و یا آجیل یلدا در اصفهان از کشمش، گردو، بادام، قیسی، برگه گلابی، انجیر و خرما تشکیل شده است. در استان کردستان با دلمه و نان سنگک از میهمانان یلدایی پذیرایی میکنند .هندوانه در بوشهر برای یلدا پرطرفدار است. در مازندران از میوهی جنگلی ولیک و شرینی پشتزیک برای این شب استفاده میکنند. رنگینگ نیز در سر سفرهی یلدای مردمان شیراز فراوان است. در گیلان خوردن هندوانه و ازگیل بسیار رایج است. در لرستان در شب یلدا نوعی خواراک با شیره و گندم میخورند. در اردبیل معمولاً گندم برشته (قورقا) و هندوانه و سبزه و مغز گردو و نخودچی و کشمش میخورند. در تویسرکان و ملایر، گردو و کشمش و مِیز نیز خورده میشود که از معمولترین خوراکیهای موجود در ابن استان هاست. در گیلان هندوانه را حتماً فراهم میکنند و معتقدند که هر کس در شب چله هندوانه بخورد در تابستان احساس تشنگی نمیکند و در زمستان سرما را حس نخواهد کرد.
شب یلدا هر تاریخچهای که داشته باشد و با هر آداب و رسومی برگزار شود، اهمیتش در حال حاضر این است که شبی برای اثبات عشق به نزدیکان از کوچک و بزرگ و گرد هم آمدنی برای ابراز علاقه است.