از آنجا که افسردگی در بین همه مردم عمومیت دارد، بنابراین شیوع افکار و باورهای غلط در رابطه با این اختلال بسیار خطرناک خواهد بود. به طور مثال، اگر یک فرد افسرده درک نادرستی در مورد روش های درمانی داشته باشد و فقط به مشاوره اکتفا کند، چه بسا از درمان های اصلی غافل شده و نتواند به راحتی از مشکلی که گریبانش را گرفته، خلاص شود.
درک درست از افسردگی می تواند به فرد و اطرافیان او کمک کند تا درک درستی از شرایط کنونی خود داشته باشند.
در زیر ۱۰ نشانه که میگویند شما افسردگی دارید حتی اگر خود از آن بیاطلاع باشید را برایتان نوشتهایم.
خستگی در انتهای یک روز پرمشغله کاملا عادی و نرمال است. منظور ما از خسته و بیحوصله بودن این است که هر روز از همان ابتدای صبح و به محض این که از خواب بیدار میشوید، این احساسات را داشته باشید. اگر این طور است، احتمالا به افسردگی مبتلا شدهاید.
احساس بیارزش بودن دارید و فکر میکنیم لایق زندگی نیستید
ناامیدی، فکر به خودکشی، حس پوچی و بیارزش بودن همگی از نشانههای افسردگی هستند. کسانی که از مرگ هراسی ندارند و حتی بدنبال مرگ خودخواسته هستند باید هر چه سریعتر به روانپزشک یا مشاور مراجعه کنند تا ریشه این افکارشان کشف و بیماریشان درمان شود.
باید بدانید که افسردهها ممکن است در ظاهر کاملا معمولی و نرمال زندگی کنند و ظاهر مرتبی هم داشته باشند. اما در درون خود، امید به زندگی را به طور کامل از دست داده اند، از هیچ مساله ای خوشحال نمی شوند و عموما هم حوصله و انگیزه کافی برای انجام کارهای خود را ندارد. از آنجا که همه این اتفاقات درونی است، ممکن است اطرافیان متوجه آن نشوند.
اگر اخیرا متوجه شدهاید که نمیتوانید به درستی روی کارهای خود تمرکز کنید، یا حافظهتان ضعیف شده و به سختی برخی از مسایل را به خاطر میآورید، ممکن است به افسردگی دچار شده باشید. در چنین مواقعی گوش سپردن به حرفهای اطرافیان و درک همه صحبتهایشان برایتان دشوار خواهد شد.
اگر بیش از حد میخوابید یا شبها نمیتوانید بخوابید این میتواند نشانه افسردگی باشد. برای درمان این بیماریِ عصر جدید حتما نزد پزشک متخصص بروید تا بتوانید زیباییهای زندگی را دیده و از آنها لذت ببرید.
اگر در ماههای اخیر وزن زیادی از دست دادهاید یا وزن زیادی کسب کردهاید یعنی رژیم غذایی شما تغییرات اساسی پیدا کرده است. یکی از نشانههای افسردگی افزایش یا کاهش ناگهانی اشتهاست.
هر کاری که میکنید، در هر جمعی که هستید، حتی جشن و مهمانی و حضور در میان دوستان عزیزتان هم نمیتواند به شما خوشحالی بدهد. این یک نشانه خطر است. حتما نزد پزشک بروید تا مطمئن شوید که به افسردگی مبتلا نشدهاید.
اگر در بیشتر مواقع عصبی، بیحوصله، کم حوصله، پرتنش و حساس هستید احتمالا افسردگی دارید و خودتان هم از آن بی اطلاع هستید.
اگر به طور ناگهانی دردهایی در ناحیه مفاصل و کمر پیدا کردهاید یا با مشکلات گوارشی مواجه هستید، احتمال دارد به افسردگی مبتلا شده باشید.
افسردگی ممکن است در نتیجه برخی رویدادهای زندگی پدیدار شود. به طور مثال، سختیهای دوران کودکی مانند از دست دادن نزدیکان، غفلت و فروگذاری در نگهداری و تربیت، سوء استفاده جنسی و جسمی و تبعیض رفتاری والدین با فرزندان به بروز افسردگی در بزرگسالی کمک میکند.
حتی گاهی اوقات اتفاق بسیار خوب زندگی باعث شوک شدیدی میشود که باعث افسردگی در فرد میشود.
سوء استفادههای جسمی و جنسی در دوران کودکی نقش ویژه و قابل توجهی در احتمال بروز افسردگی در مراحل مختلف زندگی دارد.
زایمان، یائسگی، مشکلات مالی، بیکاری، استرس کاری، تشخیصهای پزشکی (سرطان، ایدز و غیره)، از دست دادن یک دوست، بلایای طبیعی، انزوای اجتماعی، تجاوز، مشکلات رابطهای یا زناشویی، حسادت، جدایی و آسیبهای جبران ناپذیر از جمله تغییر و تحولات زندگی هستند که ممکن است باعث افزایش بروز افسردگی شوند.
صفات شخصیتی خاصی مانند اعتماد به نفس پایین و وابستگی شدید، بدبینی و حساسیت در برابر استرسها میتواند فرد را مستعد افسردگی کند. شخصیتی وسواسی، منظم و جدی، کمالگرا، یا شدیدا وابسته نیز احتمال ابتلا به افسردگی را افزایش میدهند.
افراد افسرده معمولا درونگراتر از سایر افراد هستند. همچنین بد نیست بدانید که افسردگی در زنان بیشتر از مردان است؛ و در همین حال زنان به میزان بیشتری دارای نشانههای جسمانی مانند کماشتهایی، اختلال خواب و خستگی همراه با درد و اضطراب نسبت به مردان هستند. این در حالیست که موارد خودکشی در مردان نسبت به زنان بیشتر است.
تحقیقات نشان دادهاست، زنان تمایل بیشتری برای بحث در مورد افسردگی خود دارند در حالی که مردان سعی میکنند آن را از دیگران مخفی کنند.