تک تک کلماتی که در گفت و گو با فرزندتان بکار می برید بر افکار و احساسات او اثر می گذارد و ممکن است عواقب جبران ناپذیری را در آینده ی فرزندتان بجای بگذارد. استفاده از جملاتی که جلوتر به آن ها اشاره می کنیم، نه تنها رفتار اشتباه کودکتان را تغییر نخواهند داد بلکه تاثیری منفی بر ذهن او میگذارد که شاید هیچگاه قابل جبران نباشد.
شما باید به کودکتان گریه کردن یا ابراز احساست را یاد دهید. اگر او اکنون ناراحتی یا عصبانیت خود را پنهان کند، در آینده نیز فردی درونگرا و گوشه گیر خواهد شد. کودکان باید یاد بگیرند که نشان دادن شادی و غم اشتباه نیست. همانطور که شما به بزرگترها نمیگویید: “گریه نکن” برای کودکتان نیز نباید این جمله را بیان کنید.
هنگامی که با فرزندتان بحث میکنید، از گفتن این جمله که شما هر کاری برای او کردهاید، به شدت بپرهیزید. فرزند شما با شنیدن این جمله پیش خودش فکر میکند که اگر پدر و مادرم برای من همه کار کرده اند، پس من چرا باید از دست آنها عصبانی باشم؟ حتما مشکل از من است. در این شرایط او دیگر ناراحتی، عصبانیت، دردودل هایش و حتی اشتباهاتش را نیز برای شما بازگو نمیکند.
جمله اول شما، جملهای مثبت و تحسین برانگیز است، اما همین که بعد از آن از کلمه “اما” استفاده میکنید، تمام تاثیر مثبت آن را خنثی کرده اید. در واقع شما در جمله دوم گله و شکایت خود را بروز میدهید و همین جمله است که تاثیر منفی خود را بر کودکانتان میگذارد و باعث کاهش اعتماد به نفس او میشود. این جمله در افکار کودک نقش می بندد و هنگام شروع هر کاری با خود فکر می کند که هر چقدر هم که خوب باشد باز هم نمی تواند آن کار را درست انجام دهد.
یکی از مهمترین وظایف والدین صبوری است. کودکان ممکن است کارهای زیادی کنند که موجب ناراحتی شما شوند، اما این شمایید که باید آرامش تان را حفظ کنید. شما الگوی کودکانتان هستید، یا به بیان دیگر او شما را مبنایی برای رفتارهای آینده اش قرار میدهد، بنابراین خونسردی خود را حفظ کنید تا بعدها که کمی آرامتر شدید، از رفتاری که با فرزندتان کردهاید، پشیمانی به سراغ تان نیاید.
شاید مشکل فرزندتان برای شما کوچک و بی اهمیت باشد، اما دلیلی ندارد که برای کودکتان هم بی ارزش باشد. بنابراین شما نباید او را به خاطر ناراحتیهایش سرزنش کنید. این راه هیچ کمکی به او نمیکند. پس بهتر است که به جای به زیر سوال بردن مشکلاش، به دنبال راهی برای کم کردن دل نگرانیهای او باشید. اگر قصد دارید به او آموزش دهید که خودش مشکلات خود را حل کند او را راهنمایی کنید تا آنکه مسئله را برای او عوض کنید.
کودکان به هیچ وجه تنبل نیستند بلکه آنها چگونگی انجام آنچه از آنها میخواهید را به درستی نمیدانند. اگر شما به فرزندتان بگویید که تو تنبلی، در واقع اعتماد به نفس اش را از او گرفته اید. آیا خود شما هم اگر انگیزهای برای کاری نداشته باشید، قدمی بر میدارید؟! بی انگیزگی دقیقا همان چیزی است که این جمله در کودکتان ایجاد می کند.
شما نباید از فرزندتان انتظار داشته باشید که مانند بزرگ ترها رفتار کند، در غیر این صورت که نام کودک را بر او نمیگذاشتند. اگر کودکتان رفتاری بچه گانه و دور از انتظار از خود نشان داد، به شرایط اطراف او نگاه کنید و علت را دریابید. به جای سرزنش کردن او، به احساسات اش گوش دهید. شاید با بر طرف کردن عوامل محیطی دیگر آن رفتار را از او نبینید.
این جمله را معمولا والدین هنگام ناراحتی کودکان بکار می برند که نه تنها فایدهای ندارد بلکه درد و ناراحتی کودک را نیز بیشتر میکند. او به این دلیل که شما را نیز از خودش ناامید کرده، غصه بیشتری میخورد، بنابراین بدون توجه به خودتان، بهتر است که به فکر علت و برطرف کردن ناراحتی او باشید.
با گفتن این جمله، آنچه کودک شما میشنود، کلمه “متنفرم” است. در واقع زمانی که این کلمه از دهان شما به گوشش میرسد، او تمام کلمات قبل او را نشنیده میگیرد و تنها به حس تنفری که شما نسبت به او دارید میاندیشد که تاثیر بدی بر روحیه اش خواهد گذاشت. بنابراین هنگام حرف زدن، مراقب کلماتی که به زبان میآورید باشید و اگر رفتار اشتباهی کودکتان انجام داد سعی کنید در مورد عواقب کار اشتباهش به او توضیح دهید.
متاسفانه این جملهای است که به تکرار از زبان والدین شنیده میشود که هیچ تاثیر مثبتی نیز ندارد. به جای بیان این جمله، بهتر است که راه درست را نشان فرزندتان دهید. شاید بار اول فرزندتان آنچه گفته اید را نتواند کامل و درست انجام دهد اما با راهنمایی بیشتر شما بی شک یاد می گیرد.