خشم نه تنها به ما احساس بدی میدهد بلکه باعث میشود بدون در نظر گرفتن عواقب و خطرات احتمالی، دست به کارهای احمقانهای بزنیم. در نتیجه افراد با فرهنگ و فهمیده معمولا تمام تلاش خود را میکنند تا خشم خود را سرکوب کرده و پنهان کنند. بیشتر ما خشم را غیر منطقی، غیر قابل بروز و یک نقطه ضعف میدانیم.
اما خشم هم درست مانند تمام هیجانات و احساسات دیگر، هدف خاص خودش را دارد که میتواند تاثیر مثبتی بگذارد.
شاید شنیده باشید بعضی از افراد میگویند که میتوانند با تبدیل خشم به یک انرژی مثبت، از آن به عنوان نیرویی انگیزه بخش استفاده کنند. در واقع خشم به خودی خود نوعی انرژی مثبت و یک نیروی انگیزه بخش قدرتمند است. تحقیقات نشان داده خشم میتواند ما را به سمت هدفهایمان که به صورت مشکل و مانع جلوه میکنند هُل بدهد.
اگر خشم به درستی استفاده شود، یعنی سازنده باشد، میتواند به شما احساس قدرت بدهد و کمکتان کند به سمت چیزی که میخواهید جلوتر بروید.
شاید عجیب به نظر برسد اما آدمهای عصبانی وجه اشتراکهایی با آدمهای شاد دارند؛ هر دوی آنها تمایل به خوشبینی دارند!
در مطالعهای معلوم شد افرادی که معمولا عصبانی بودند اینگونه فکر میکردند که در آینده، حملات تروریستی کمتری روی خواهد داد اما آنهایی که بیشتر میترسیدند نسبت به آینده و حملات تروریستی، بدبینتر بودند.
خشم یک واکنش طبیعی نسبت به اشتباهی است که یک نفر دیگر مرتکب شده و راهی است برای انتقال حس مورد بیعدالتی واقع شدن. اما جامعه به ما میگوید خشم خطرناک است و ما باید آن را پنهان کنیم. حالا خشم در روابط شخصیمان چه نقشی دارد؟
جالب است بدانید تحقیقات نشان میدهد پنهان کردن خشم در روابط نزدیک و صمیمانه میتواند آسیب زننده باشد. مشکل اینجاست که وقتی خشم خود را پنهان میکنید، طرف مقابلتان (مثلا همسر) متوجه نمیشود که اشتباهی مرتکب شده و برای همین به اشتباه خود ادامه میدهد، و این برای رابطهی شما اصلا خوب نیست.
بروز خشم اگر موجه و با هدف پیدا کردن راه حل باشد و نه فقط تخلیهی هیجان، میتواند به نفع رابطهتان باشد و آن را تقویت کند.
خشم میتواند به ما کمک کند به بینش و آگاهی بهتری از خودمان دست پیدا کنیم، البته اگر چنین چیزی را بخواهیم و اجازه دهیم. در تحقیقی از آمریکاییها و روسها سوال شد که عصبانیتهای اخیر آنها چه تاثیری رویشان داشته است. 55 درصد ادعا کردند که خشمگین شدنشان نتایج مثبتی داشته است. یک سوم این افراد گفتند که خشم و عصبانیت باعث شده بود نگاه عمیقتری به اشتباهات خودشان داشته باشند. اگر بتوانیم متوجه شویم چه زمانی و چرا عصبانی میشویم، میتوانیم بفهمیم برای ارتقاء زندگی و مهارتهای خودمان چه باید بکنیم. خشم میتواند انگیزهای برای تغییر باشد.
خشم میتواند انگیزهای برای تغییر باشد
هرچند اغلب خشم، خشونت فیزیکی را به دنبال دارد اما میتواند راهی برای کاهش خشونت هم باشد. زیرا یک سیگنال بسیار قدرتمند اجتماعی است که نشان میدهد چیزی باید اصلاح یا برطرف شود. وقتی دیگران این سیگنال را دریافت میکنند، انگیزهی بیشتری پیدا میکنند که فرد عصبانی را آرام و از او دلجویی کنند.
اگر هنوز هم متقاعد نشدید که خشم میتواند خشونت را کاهش بدهد، دنیایی بدون خشم را تصور کنید که آدمها هیچ روشی برای ابراز احساس خود نسبت به بیعدالتی و ظلم ندارند. آیا مستقیما دست به خشونت نخواهند زد؟
خشم میتواند راهی مشروع برای رسیدن به چیزی باشد که میخواهید. در یک تحقیق معلوم شد افراد، از آدم عصبانی پذیرش بیشتر و تقاضاهای کمتری داشتند تا از کسی که شاد بود. بنابراین شواهدی وجود دارد که نشان میدهد خشم میتواند به عنوان یک استراتژی برای مذاکره بکار برود اما قضیه پیچیدهتر از این حرفهاست. شما نمیتوانید عصبانی شوید و کنترل خود را از دست بدهید و انتظار داشته باشید به هر چیزی که میخواهید برسید.
وقتی که خشم موجه و منطقی باشد و شما هم قوی جلوه کنید و انتخاب طرف مقابل نیز محدود باشد، احتمال اینکه بهترین کارکرد را داشته باشد زیاد است. در موقعیت درست و مناسب میتواند هم عصبانی بود و هم آرام!
خشم؛ اشتباهی زیان بار یا هیجانی سازنده؟
من میگویم که خشم میتواند خشونت را کاهش بدهد، به روابط سود برساند، خوشبینی را بیشتر کند و نیرویی انگیزه بخش باشد، اما به راحتی میتواند مخرب هم باشد.
این از شگفتیهای هیجانات بشر است: شادی همیشه خوب نیست و خشم هم همیشه بد نیست (هر چند که اینگونه به نظر میرسند). آدمی که شاد نیست بیشتر میتواند اشتباهات را پیدا کند و یک آدم عصبانی هم انگیزهی زیاد برای اقدام کردن دارد. ما باید به خاطر داشته باشیم که حتی هیجانات خطرناک و ترسناک هم جنبههای مثبت خود را دارند، به این شرط که با هدف درستی بکار گرفته شوند.
ویژگیهای خشم سازنده:
شخصی که باعث خشم شده حضور دارد،
مربوط و متناسب با اشتباهی که صورت گرفته است،
به عنوان اولین قدم در تلاش برای حل مسئله بروز داده میشود نه فقط تخلیهی احساسات بد و منفی.
به نظر میرسد همهی ما تا حدودی به طور ناخودآگاه فواید خشم را میدانیم. مطالعهای دریافت افرادی که قرار بود در بازیهای شرکت کنند که نیاز به رودرویی و حالتهای تهاجمی داشت، بیشتر تمایل داشتند قبل از مسابقه به موزیکهای خشمگین گوش دهند یا چیزهایی را در ذهنشان تداعی کنند که قبلا آنها را عصبانی کرده بود. این اشخاص عملکرد بهتری نیز در مسابقه داشتند زیرا احساس خشمشان بیشتر بوده است!
پس اگر از خشمتان درست استفاده کنید میتواند ابزار مناسبی برایتان باشد. اما مراقب و محتاط باشید زیرا برای خیلی از افراد کنترل خشم، از کنترل هر هیجان و احساس دیگری سختتر است.