غلام نرگس مست تو تاجدارانند
خراب باده لعل تو هوشیارانند
تو را صبا و مرا آب دیده شد غماز
و گر نه عاشق و معشوق رازدارانند
ز زیر زلف دوتا چون گذر کنی بنگر
که از یمین و یسارت چه سوگوارانند
گذار کن چو صبا بر بنفشه زار و ببین
که از تطاول زلفت چه بیقرارانند
نصیب ماست بهشت ای خداشناس برو
که مستحق کرامت گناهکارانند
نه من بر آن گل عارض غزل سرایم و بس
که عندلیب تو از هر طرف هزارانند
تو دستگیر شو ای خضر پی خجسته که من
پیاده میروم و همرهان سوارانند
بیا به میکده و چهره ارغوانی کن
مرو به صومعه کان جا سیاه کارانند
خلاص حافظ از آن زلف تابدار مباد
که بستگان کمند تو رستگارانند
دوستداران تو آدمهای معمولی نیستند ، بلکه اشخاص محترم و والامقامی اند . دوستان زیادی داری و باید به آنها افتخار کنی و آنچه خداوند به بنده هایش وعده داده است ، تو با رفتار شایسته ات به آن جایگاه خوب وارد خواهی شد .
نرگس مست : چشم خماری
زلف دوتا : زلف دولا ، تا شده و برگشته
یمین و یسار: جانب راست و چپ
عارض : چهره
عندلیب : بلبل
ارغوانی : سرخ