دل سراپرده محبت اوست
دیده آیینه دار طلعت اوست
من که سر درنیاورم به دو کون
گردنم زیر بار منت اوست
تو و طوبی و ما و قامت یار
فکر هر کس به قدر همت اوست
گر من آلوده دامنم چه عجب
همه عالم گواه عصمت اوست
من که باشم در آن حرم که صبا
پرده دار حریم حرمت اوست
بی خیالش مباد منظر چشم
زان که این گوشه جای خلوت اوست
هر گل نو که شد چمن آرای
ز اثر رنگ و بوی صحبت اوست
دور مجنون گذشت و نوبت ماست
هر کسی پنج روز نوبت اوست
ملکت عاشقی و گنج طرب
هر چه دارم ز یمن همت اوست
من و دل گر فدا شدیم چه باک
غرض اندر میان سلامت اوست
فقر ظاهر مبین که حافظ را
سینه گنجینه محبت اوست
دلت خانه عشق اوست و چشمت آینه دار رخسار او . انسان با محبت و با همتی هستی و طرف توجه همگان. ولی این جامعه و اطرافیان قدر و منزلت تو را نمی دانند . تفکرت با افکار دیگران تفاوت دارد . اغلب افراد به قامت درخت طوبای بهشتی فکر می کنند ، منتها تو به قامت یار که آن هم جمال حق است . به سخنان حسودان بی اعتنا باش که به مقصودت می رسی.
طوبی : به معنی پاکی و نیز نام درختی است در بهشت
پنج روز : مدت اندک
ملکت : سلطنت ، پادشاهی