ای که در کشتن ما هیچ مدارا نکنی
سود و سرمایه بسوزی و محابا نکنی
دردمندان بلا زهر هلاهل دارند
قصد این قوم خطا باشد هان تا نکنی
رنج ما را که توان برد به یک گوشه چشم
شرط انصاف نباشد که مداوا نکنی
دیده ما چو به امید تو دریاست چرا
به تفرج گذری بر لب دریا نکنی
نقل هر جور که از خلق کریمت کردند
قول صاحب غرضان است تو آنها نکنی
بر تو گر جلوه کند شاهد ما ای زاهد
از خدا جز می و معشوق تمنا نکنی
حافظا سجده به ابروی چو محرابش بر
که دعایی ز سر صدق جز آن جا نکنی
آن کسی که به تو رحم نمی کند باید از او دوری کرد . آدمها به گروههای مختلف تقسیم می شوند ، گروهی مغرورند و گروهی به پی هلاک خودندو تو باید مواظب اعمال خود باشی و با کسی در نیفتی ، زیرا به زیانت تمام خواهد شد . در پیشبرد کارت هم عقل را میزان قرار بده و هم عشق و هم توکل به خدا را . با عقلت مسیر عشق را پیدا کم و سپس مهربورز و احساست را در راهی که عقل پیدا کرد ،بریز تا عاشقانه به مقصود و مرادت برسی.
مدارا: نرمی کردن و آسان گرفتن
محابا : پروا کردن ، توجه کردن
تفرج : تفریحی که موجب گشایش روح و دل می شود
ز سر صدق : از روی صداقت