چو باد عزم سر کوی یار خواهم کرد
نفس به بوی خوشش مشکبار خواهم کرد
به هرزه بی می و معشوق عمر میگذرد
بطالتم بس از امروز کار خواهم کرد
هر آبروی که اندوختم ز دانش و دین
نثار خاک ره آن نگار خواهم کرد
چو شمع صبحدمم شد ز مهر او روشن
که عمر در سر این کار و بار خواهم کرد
به یاد چشم تو خود را خراب خواهم ساخت
بنای عهد قدیم استوار خواهم کرد
صبا کجاست که این جان خون گرفته چو گل
فدای نکهت گیسوی یار خواهم کرد
نفاق و زرق نبخشد صفای دل حافظ
طریق رندی و عشق اختیار خواهم کرد
زندگی بی همدم اتلاف وقت است و به همین دلیل به چیزهایی روی آوردی که به صلاح تو نیست. آینده ای خوب و روشن پیش روی توست . هیچ گاه دست از تلاش و کوشش برندار که به زیانت تمام خواهد شد ؛ و گاهی لازم می آید نکته ظریفی را به دوست ات یاد آور شوی .
صبا کجاست … : جان و جگر سوخته عاشق
نکهت : بوی خوش
نفاق … : ریا و دورویی نمی تواند موجب زنگار دل شود، پس باید روش رندی و عشق را اختیار کرد تا دل صافی شود .