صوفی نهاد دام و سر حقه باز کرد
بنیاد مکر با فلک حقه باز کرد
بازی چرخ بشکندش بیضه در کلاه
زیرا که عرض شعبده با اهل راز کرد
ساقی بیا که شاهد رعنای صوفیان
دیگر به جلوه آمد و آغاز ناز کرد
این مطرب از کجاست که ساز عراق ساخت
و آهنگ بازگشت به راه حجاز کرد
ای دل بیا که ما به پناه خدا رویم
زآنچ آستین کوته و دست دراز کرد
صنعت مکن که هر که محبت نه راست باخت
عشقش به روی دل در معنی فراز کرد
فردا که پیشگاه حقیقت شود پدید
شرمنده ره روی که عمل بر مجاز کرد
ای کبک خوش خرام کجا میروی بایست
غره مشو که گربه زاهد نماز کرد
حافظ مکن ملامت رندان که در ازل
ما را خدا ز زهد ریا بینیاز کرد
ریاکاری و نادرستی را از خود دور کن و راه راست را پیش گیر که فردا موجب پشیمانی ات نشود. زمان ، زمان ریاکاری و تظاهر است. راه خود را از راه دیگران جدا کن . اعتماد به نفس داشته باش . اخلاق خوب داری و این خود نیز موجب جلب مردم می شود. خود را از مکر و دورویی دیگران دور نگه دار و پارسایی را پیشه خود ساز .
بیضه در کلاه کسی شکستن : مقصود رسوا کردن است
عراق و حجاز : نام آهنگ های موسیقی اند
غره : مغرور