سالها دل طلب جام جم از ما میکرد
وان چه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد
گوهری کز صدف کون و مکان بیرون است
طلب از گمشدگان لب دریا میکرد
مشکل خویش بر پیر مغان بردم دوش
کو به تأیید نظر حل معما میکرد
دیدمش خرم و خندان قدح باده به دست
و اندر آن آینه صد گونه تماشا میکرد
گفتم این جام جهان بین به تو کی داد حکیم
گفت آن روز که این گنبد مینا میکرد
بی دلی در همه احوال خدا با او بود
او نمیدیدش و از دور خدا را میکرد
این همه شعبده خویش که میکرد این جا
سامری پیش عصا و ید بیضا میکرد
گفت آن یار کز او گشت سر دار بلند
جرمش این بود که اسرار هویدا میکرد
فیض روح القدس ار باز مدد فرماید
دیگران هم بکنند آن چه مسیحا میکرد
گفتمش سلسله زلف بتان از پی چیست
گفت حافظ گلهای از دل شیدا میکرد
هر حرکتی از خودت آغاز می شود ، آنچه را که از دور می بینی ابتدا در خود جستجو کن که تو خود مظهری از خدایی، زیرا که خداوند روح پاکش را در تو (انسان) دمیده تا کسی همچون خود خلق کند. پس خودشناسی، خدا شناسی است . برای رسیدن به نیتت می بایست گزیده ای از مراحل عرفان ( طلب،عشق،معرفت،استغنا،وصل یا توحید ، فنا فی الله ) را مطالعه کنی ، در آن صورت راحت تر می توانی به سوی او حرکت کنی . به طبیعت دل مبند و به معنویت روی آور .
جام جم : دل عارف
کون و مکان : جهان ، دنیا
پیر مغان : روحانی زرتشتی ، پیر طریقت
قدح : جام ، پیاله ، کاسه
باده : شراب
حکیم : فیلسوف ، دانا
گنبد مینا : فلک ، آسمان ، روزگار
شعبده : سحر و جادو
ید بیضا : دست سفید ، از معجزات حضرت موسی بوده است
یار سر دار بلند : مراد بر دار کردن حسین بن منصور حلاج است
روح القدوس : روان پاک ، مراد حضرت مسیح است