دل و دینم شد و دلبر به ملامت برخاست
گفت با ما منشین کز تو سلامت برخاست
که شنیدی که در این بزم دمی خوش بنشست
که نه در آخر صحبت به ندامت برخاست
شمع اگر زان لب خندان به زبان لافی زد
پیش عشاق تو شبها به غرامت برخاست
در چمن باد بهاری ز کنار گل و سرو
به هواداری آن عارض و قامت برخاست
مست بگذشتی و از خلوتیان ملکوت
به تماشای تو آشوب قیامت برخاست
پیش رفتار تو پا برنگرفت از خجلت
سرو سرکش که به ناز از قد و قامت برخاست
حافظ این خرقه بینداز مگر جان ببری
کاتش از خرقه سالوس و کرامت برخاست
کاری نکن که مورد سرزنش و ملامت دوست قرار بگیری . اصرار در عقیده خود ، گاهی موجب کم ارزش شدن شخصیت آدمی می شود و ممکن است همه چیز خود را از دست بدهی . تو کار خود را انجام بده و به سخنان دیگران توجه نکن . به فکر آینده خود و خانواده ات باش .
دل و دینم شد : دل و دین من از دست رفت
ندامت : پشیمانی
غرامت : تاوانی
سالوس : ریا ، فریب