دل ما به دور رویت ز چمن فراغ دارد
که چو سرو پایبند است و چو لاله داغ دارد
سر ما فرونیاید به کمان ابروی کس
که درون گوشه گیران ز جهان فراغ دارد
ز بنفشه تاب دارم که ز زلف او زند دم
تو سیاه کم بها بین که چه در دماغ دارد
به چمن خرام و بنگر بر تخت گل که لاله
به ندیم شاه ماند که به کف ایاغ دارد
شب ظلمت و بیابان به کجا توان رسیدن
مگر آن که شمع رویت به رهم چراغ دارد
من و شمع صبحگاهی سزد ار به هم بگرییم
که بسوختیم و از ما بت ما فراغ دارد
سزدم چو ابر بهمن که بر این چمن بگریم
طرب آشیان بلبل بنگر که زاغ دارد
سر درس عشق دارد دل دردمند حافظ
که نه خاطر تماشا نه هوای باغ دارد
برای رسیدن و وصل شدن می باید سختی کشید . برای به دست آوردن هر چیز باید سختی را تحمل کنی ؛ از دوری او ناراحت مباش، زیرا عمر این دوره نیز به سر می رسد و تو به وصالت نایل می شوی . در دل تو عشق وجود دارد، باید غرور را کنار بگذاری تا موفق شوی .
لاله و داغ : سرخی عشق است که بر لاله زده شده است
ایاغ : جام شراب
سزدم: سزاوار است مرا