بود آیا که در میکدهها بگشایند
گره از کار فروبسته ما بگشایند
اگر از بهر دل زاهد خودبین بستند
دل قوی دار که از بهر خدا بگشایند
به صفای دل رندان صبوحی زدگان
بس در بسته به مفتاح دعا بگشایند
نامه تعزیت دختر رز بنویسید
تا همه مغبچگان زلف دوتا بگشایند
گیسوی چنگ ببرید به مرگ می ناب
تا حریفان همه خون از مژهها بگشایند
در میخانه ببستند خدایا مپسند
که در خانه تزویر و ریا بگشایند
حافظ این خرقه که داری تو ببینی فردا
که چه زنار ز زیرش به دغا بگشایند
هر مشکلی آسان خواهد شد به شرطی که از راهش وارد شوی. باید صبر داشته باشی و دعا کنی تا مشکلت حل گردد. ناامید مباش و خدا را در نظر داشته باش . عاقلانه فکر کن و بکوش در زندگی یکدل و یکرنگ باشی. بدان که انسان از راه تزویر و ریا به جایی نمی رسد و اگر هم برسد، سرانجامی جز رسوایی نخواهد داشت.
صبوح: شراب صبحگاهی
مفتاح: کلید، وسیله گشایش
تعزیت: عزاداری، سوگواری
دختر رز: مقصود شراب است