از دیده خون دل همه بر روی ما رود
بر روی ما ز دیده چه گویم چهها رود
ما در درون سینه هوایی نهفتهایم
بر باد اگر رود دل ما زان هوا رود
خورشید خاوری کند از رشک جامه چاک
گر ماه مهرپرور من در قبا رود
بر خاک راه یار نهادیم روی خویش
بر روی ما رواست اگر آشنا رود
سیل است آب دیده و هر کس که بگذرد
گر خود دلش ز سنگ بود هم ز جا رود
ما را به آب دیده شب و روز ماجراست
زان رهگذر که بر سر کویش چرا رود
حافظ به کوی میکده دایم به صدق دل
چون صوفیان صومعه دار از صفا رود
خودت را بیش از این ناراحت مکن. درست است که او ارزش صداقت و مهربانی ات را نمی داند، اما سعی کن همان صداقت گذشته را داشته باشی. اکنون روح حساست جریحه دار شده است. سعی کن با مرهم محبت آن جراحت روحی را درمان کنی. در چنین مواقعی باید بیشتر به یاد خدا باشی، زیرا ذکر و نیایش او موجب آرامش روح است.
رشک: حسادت
جامه: پیراهن
ماه مهر پرور: معشوق مهربان