ناگهان پرده برانداختهای یعنی چه
مست از خانه برون تاختهای یعنی چه
زلف در دست صبا گوش به فرمان رقیب
این چنین با همه درساختهای یعنی چه
شاه خوبانی و منظور گدایان شدهای
قدر این مرتبه نشناختهای یعنی چه
نه سر زلف خود اول تو به دستم دادی
بازم از پای درانداختهای یعنی چه
سخنت رمز دهان گفت و کمر سر میان
و از میان تیغ به ما آختهای یعنی چه
هر کس از مهره مهر تو به نقشی مشغول
عاقبت با همه کج باختهای یعنی چه
حافظا در دل تنگت چو فرود آمد یار
خانه از غیر نپرداختهای یعنی چه
مقصودت از این کارهای غیرعادی چیست؟ ناگهان حجاب و خانه خود را ترک کردی و هر لحظه تصمیم هایی می گیری ؟! تو سرور زیبایان جهان و مورد توجه ومحبوب عرفان بزرگ بوده ای ، چرا بدین شکل درآمدی؟ {همان عملی که شیخ صنعان عارف بزرگ در شیفته شدن دختر رومی یا عملی که فخرالدین عراقی در گروه مطرب انجام داده بود.} که این اعمال موجب شگفتی مریدان شان شده بود . محبت دوستان و اطرافیان را باید با مهربانی پاسخ بدهی و صلاح در این است که همچون آن دو تن اشاره شده در فوق به حالت اول برگردی وآن احترام را حفظ کنی تا لطف خدا شامل تو شود.
آختن : برکشیدن ، برآوردن
مهره مهر: طاس محبت.