خوشتر از فکر می و جام چه خواهد بودن
تا ببینم که سرانجام چه خواهد بودن
غم دل چند توان خورد که ایام نماند
گو نه دل باش و نه ایام چه خواهد بودن
مرغ کم حوصله را گو غم خود خور که بر او
رحم آن کس که نهد دام چه خواهد بودن
باده خور غم مخور و پند مقلد منیوش
اعتبار سخن عام چه خواهد بودن
دست رنج تو همان به که شود صرف به کام
دانی آخر که به ناکام چه خواهد بودن
پیر میخانه همیخواند معمایی دوش
از خط جام که فرجام چه خواهد بودن
بردم از ره دل حافظ به دف و چنگ و غزل
تا جزای من بدنام چه خواهد بودن
تو که فکر سالم داری چرا غم و غصه را به خود راه می دهی . از نعمات و برکات خداوند استفاده کن واز فرصتها لذت ببر. کسانی که نسبت به تو ستم روا داشته اند ، سرانجام کیفر خواهند شد . به خودت متکی باش که با همت و تلاش می توانی به درجات بالاتر برسی.
فرجام : سرانجام ، عاقبت کار
حوصله : چینه دان مرغ
منیوش : گوش نکن