تویی که بر سر خوبان کشوری چون تاج
سزد اگر همه دلبران دهندت باج
دو چشم شوخ تو برهم زده خطا و حبش
به چین زلف تو ماچین و هند داده خراج
بیاض روی تو روشن چو عارض رخ روز
سواد زلف سیاه تو هست ظلمت داج
دهان شهد تو داده رواج آب خضر
لب چو قند تو برد از نبات مصر رواج
از این مرض به حقیقت شفا نخواهم یافت
که از تو درد دل ای جان نمیرسد به علاج
چرا همیشکنی جان من ز سنگ دلی
دل ضعیف که باشد به نازکی چو زجاج
لب تو خضر و دهان تو آب حیوان است
قد تو سرو و میان موی و بر به هیئت عاج
فتاد در دل حافظ هوای چون تو شهی
کمینه ذره خاک در تو بودی کاج
تو آدم پاک و درستی هستی، اگر همه خوبرویان به تو خراج بپردازند ، در خور خواهی بود ، انسان صادقی هستی و همین صفت موجب زیان تو می شود. ابتدا مردم را بشناس و آنگاه به آنان اعتماد کن . در زندگی خدا را مدنظر قرار ده و از راهنماییهای دانایان بهره گیر .
چین : ایهام دارد هم چین و شکن زلف و هم اشاره به کشور چین
بیاض و سواد : سفید و سیاه ، روشنی و تاریکی
داج : تاریک
زجاج : شیشه
کمینه : کم ارزش ، کم