بگذار تا ز شارع میخانه بگذریم
کز بهر جرعهای همه محتاج این دریم
روز نخست چون دم رندی زدیم و عشق
شرط آن بود که جز ره آن شیوه نسپریم
جایی که تخت و مسند جم میرود به باد
گر غم خوریم خوش نبود به که میخوریم
تا بو که دست در کمر او توان زدن
در خون دل نشسته چو یاقوت احمریم
واعظ مکن نصیحت شوریدگان که ما
با خاک کوی دوست به فردوس ننگریم
چون صوفیان به حالت و رقصند مقتدا
ما نیز هم به شعبده دستی برآوریم
از جرعه تو خاک زمین در و لعل یافت
بیچاره ما که پیش تو از خاک کمتریم
حافظ چو ره به کنگره کاخ وصل نیست
با خاک آستانه این در به سر بریم
کلیه مخلوقات محتاج خداوندند . روزی که خدا بشر را خلق کرد. نظرش شناخت خود به مخلوقات بوده و گنجی است که بندگان باید او را پیدا کنند و از طرفی او نیازی به ما ندارد و این عبادت و ریاضت برای خودسازی ماست . تو نباید جز راه عشق به خدا ، راه دیگری را بپیمایی. به آنچه داری قانع باش و به مال مردم حسادت مکن که این عمل موجب فرسایش روح ظریف تو می گردد.
شارع : در لغت به معنی راهبر ، راه دارنده است و در اصطلاح به معنی واضع شریعت است
مسند : جایگاه ، تخت
یاقوت احمر : یاقوت سرخ
مقتدا : امام ، پیشوا
کنگره : دندانه ها و بریدگیهای راس کاخ یا دیوار را گویند