اتت روائح رند الحمی و زاد غرامی
فدای خاک در دوست باد جان گرامی
پیام دوست شنیدن سعادت است و سلامت
من المبلغ عنی الی سعاد سلامی
بیا به شام غریبان و آب دیده من بین
به سان باده صافی در آبگینه شامی
اذا تغرد عن ذی الاراک طائر خیر
فلا تفرد عن روضها انین حمامی
بسی نماند که روز فراق یار سر آید
رایت من هضبات الحمی قباب خیام
خوشا دمی که درآیی و گویمت به سلامت
قدمت خیر قدوم نزلت خیر مقام
بعدت منک و قد صرت ذائبا کهلال
اگر چه روی چو ماهت ندیدهام به تمامی
و ان دعیت بخلد و صرت ناقض عهد
فما تطیب نفسی و ما استطاب منامی
امید هست که زودت به بخت نیک ببینم
تو شاد گشته به فرماندهی و من به غلامی
چو سلک در خوشاب است شعر نغز تو حافظ
که گاه لطف سبق میبرد ز نظم نظامی
از کوی معشوق بوی خوش عود به مشامت رسید که بر شیفتگی ات افزود و تورا بیشتر شیفته خود کرد . فعلا زندگی سختی داری، اما بدان که این تلخی به شیرینی تبدیل خواهد شد . صداقت و درستی را پیشه کن تا به مقصود برسی. هرچند اطرافیان عشق پاکت را نادیده می گیرند و تورا انسانی دورنگ می دانند ، اما خود می دانی چه هستی، مهم نیست. به زودی دیدار تازه می گردد و روز هجران به پایان می رسد و ذهن اطرافیان از سرزنشها پاک می شود.
آبگینه شامی: شیشه معروف سرزمین شام
شبق بردن : جلو افتاده، برتر بودن
سلک : رشته