ولی تو هر شرایط آب و هوایی میرفتم تو یه پارک و یه گوشهای که کسی منو نمیدید ساز میزدم! بعد چند وقت ساز زدن باز لو میرفتم که کجام و به هر نحوى میومدن اذیتم میکردن و از پارک مینداختنم بیرون!
یادمه یه بار اسپری فلفل زدن تو صورتم و گیتارمو برداشتم و کل پارک رو دویدم! نمیدونم چند نفر که احتمالا آینده هنری بهتر از من
خواهند داشت الان دارن با همین مشکلات سر میکنن تا اگه دووم آوردن یه روزی بشن سرمایههای این کشور!
١٧ سال گذشت و ما هنوز تو همون نقطه گیر کردیم! ما خیلی عقبیم.. خیلى زیاد”