در بعضی موارد، کسب و کار باید سرمایه های خارجی را گسترش دهد. اگر یک شرکت بزرگ برنامه ای برای استخدام کارگران جدید یا ساخت یک کارخانه جدید داشته باشد، توانایی فروش اوراق قرضه یا سهام را برای عموم فراهم می کند. اما سازمان های کوچکتر این انعطاف پذیری را ندارند. عملیات در مقیاس کوچک، بیشتر به وام های بانکی وابسته است.
یکی از مزایای شرکت های بزرگ نسبت به رقبای کوچکتر این است که از “مقیاس های اقتصادی” بهره مند می شوند – یعنی هزینه های هر محصول یا خدماتی که ارائه می کنند کمتر است. تصور کنید که برای ساخت یک محصول برای مثال ساخت میز ، احتمالا باید پول زیادی را صرف سرمایه گذاری در ابزار و خرید مواد خام کنید و زمان زیادی را صرف ساختن قطعات کنید. اما ساخت میز دوم ارزان تر از اولی است زیرا شما می توانید تمام مواد را یک بار خرید کنید و هزینه تجهیزات را کاهش دهید. در کسب و کارهای بزرگ کل هزینه تولید مقادیر زیادی از محصول ، چه بخشی از مبلمان و یا الکترونیک و یا موارد دیگر می تواند بسیار کم باشد.
یکی دیگر از راه های کم بودن هزینه ها در شرکت ها مذاکره برای قیمت های پایین تر است. برای مثال، یک سازنده بزرگ خودرو باید فولاد را برای ساخت محصول خود خریداری کند. به دلیل حجم زیاد خرید سازنده خودرو ، عرضه کننده انگیزه ای برای کاهش قیمت آن در هر تن دارد. برای یک رقیب بسیار کوچکتر این معامله می تواند سخت باشد . شرکت فولاد دلیلی برای کاهش قیمت آن ندارد. و اگر شرکت برای مواد خام بیشتر پرداخت کند، در هر خودرویی که به فروش می رساند، سود کمتری دریافت می کند.
ساده ترین راه برای فروش این است که مطمئن شوید که مشتری قبل از شروع خرید، نام تجاری شما را در ذهن دارد. این اغلب در مورد شرکت های بزرگ است که نسبت به شرکت های کوچکتر شناخته شده تر هستند. بسیاری از شرکت های بزرگ برای شناخته شدن نام تجاری خود سال ها فعالیت داشته اند.