غزل شماره 24

مطلب طاعت و پیمان و صلاح از من مست
که به پیمانه کشی شهره شدم روز الست
من همان دم که وضو ساختم از چشمه عشق
چارتکبیر زدم یک سره بر هر چه که هست
می بده تا دهمت آگهی از سر قضا
که به روی که شدم عاشق و از بوی که مست
کمر کوه کم است از کمر مور این جا
ناامید از در رحمت مشو ای باده پرست
به جز آن نرگس مستانه که چشمش مرساد
زیر این طارم فیروزه کسی خوش ننشست
جان فدای دهنش باد که در باغ نظر
چمن آرای جهان خوشتر از این غنچه نبست
حافظ از دولت عشق تو سلیمانی شد
یعنی از وصل تواش نیست به جز باد به دست


معنی فال

به نزدیکانت بگو که آدم خداشناسی هستی و مست باده عشق الهی ، چیزی نمی خواهی ، زیرا خداوند از روز ازل این باده عشق را به تو نوشاند و به مال دنیا چندان علاقه ای نداری و به دنبال کسب معرفت الهی و معنویات هستی . اگر همچون حضرت سلیمان به باریتعالی تقرب جویی ، موفق خواهی شد ( نظر به آیات 34-38 سوره ص دارد )


معنی کلمات

روز الست : روز نخست ، روز ازل
نرگس مستانه : چشم خمار
طارم فیروزه : آسمان آبی

فال مجدد