هزار دشمنم ار میکنند قصد هلاک
گرم تو دوستی از دشمنان ندارم باک
مرا امید وصال تو زنده میدارد
و گر نه هر دمم از هجر توست بیم هلاک
نفس نفس اگر از باد نشنوم بویش
زمان زمان چو گل از غم کنم گریبان چاک
رود به خواب دو چشم از خیال تو هیهات
بود صبور دل اندر فراق تو حاشاک
اگر تو زخم زنی به که دیگری مرهم
و گر تو زهر دهی به که دیگری تریاک
بضرب سیفک قتلی حیاتنا ابدا
لأن روحی قد طاب ان یکون فداک
عنان مپیچ که گر میزنی به شمشیرم
سپر کنم سر و دستت ندارم از فتراک
تو را چنان که تویی هر نظر کجا بیند
به قدر دانش خود هر کسی کند ادراک
به چشم خلق عزیز جهان شود حافظ
که بر در تو نهد روی مسکنت بر خاک
اگر دشمنان زیادی قصد آزار تو را داشته باشند، وقتی که خداوند حامی تو باشد، مترس. خداوند مشکل گشای همه است . به نذر خود اهمیت بده و به نیت خود متعهد باش . هر کسی به اندازه برداشت و درک خود تو را محک می زند، منتها تو قدر خود را بهتر می دانی و باید قدر این نعمت را نیز دریابی.
حاشاک: هرگز
تریاک: پادزهر
فتراک: تسمه ای که از پیش و پس زین اسب می بندند
مسکنت: گدایی، نیازمندی