صوفی گلی بچین و مرقع به خار بخش
وین زهد خشک را به می خوشگوار بخش
طامات و شطح در ره آهنگ چنگ نه
تسبیح و طیلسان به می و میگسار بخش
زهد گران که شاهد و ساقی نمیخرند
در حلقه چمن به نسیم بهار بخش
راهم شراب لعل زد ای میر عاشقان
خون مرا به چاه زنخدان یار بخش
یا رب به وقت گل گنه بنده عفو کن
وین ماجرا به سرو لب جویبار بخش
ای آن که ره به مشرب مقصود بردهای
زین بحر قطرهای به من خاکسار بخش
شکرانه را که چشم تو روی بتان ندید
ما را به عفو و لطف خداوندگار بخش
ساقی چو شاه نوش کند باده صبوح
گو جام زر به حافظ شب زنده دار بخش
در عشق پاکباخته و وارسته باش که عشق پاک کلید گشایش و خوشبختی است . سعی کن همرنگ جماعت شوی و خود را از جامعه دور نکنی . از سرمایه خود در راه درست ، به نحو مشروع استفاده کن که این عمل موجب خوشبختی تو و خانواده ات است .
طامات : لاف و گزاف صوفیان ، خودنمایی ، ادعای کشف و کرامت
شطح : کلمه ای که بوی خود پسندی بدهد ، پر مدعی
طیلسان : ردای قاضی و خطیب
چاه زنخدان : فرو رفتگی انتهای چانه
باده صبوح : می صبحگاهی