مقام امن و می بیغش و رفیق شفیق
گرت مدام میسر شود زهی توفیق
جهان و کار جهان جمله هیچ بر هیچ است
هزار بار من این نکته کردهام تحقیق
دریغ و درد که تا این زمان ندانستم
که کیمیای سعادت رفیق بود رفیق
به مأمنی رو و فرصت شمر غنیمت وقت
که در کمینگه عمرند قاطعان طریق
بیا که توبه ز لعل نگار و خنده جام
حکایتیست که عقلش نمیکند تصدیق
اگر چه موی میانت به چون منی نرسد
خوش است خاطرم از فکر این خیال دقیق
حلاوتی که تو را در چه زنخدان است
به کنه آن نرسد صد هزار فکر عمیق
اگر به رنگ عقیقی شد اشک من چه عجب
که مهر خاتم لعل تو هست همچو عقیق
به خنده گفت که حافظ غلام طبع توام
ببین که تا به چه حدم همیکند تحمیق
سعادت به تو نزدیک شده است و با توکل به خداوند به آرزویت خواهی رسید، زیرا که همه چیز برای رسیدن به هدف مهیا شده است. جای بهره گیری از اوست. همه اشخاص بزرگ از مکانهای ایمن به درجه اولیایی و سروری رسیده اند، از کوه طور سینا گرفته تا کوه حراء و مکانهای تحقیق ، همگی از برکت این فضا و راهنمایی الهی به این درجات رسیده اند. پس باید بیشتر به دنبال معنویت و صفا و صمیمیت باشی تا رفاه و مادیات.
کیمیای سعادت: اکسیر خوشبختی
قاطعان طریق: راهزنان، ره زنان ایام
میان موی: کمر باریک
حلاوت: شیرینی
رنگ عتیق: سرخ رنگ