خوشا شیراز و وضع بیمثالش
خداوندا نگه دار از زوالش
ز رکن آباد ما صد لوحش الله
که عمر خضر میبخشد زلالش
میان جعفرآباد و مصلا
عبیرآمیز میآید شمالش
به شیراز آی و فیض روح قدسی
بجوی از مردم صاحب کمالش
که نام قند مصری برد آنجا
که شیرینان ندادند انفعالش
صبا زان لولی شنگول سرمست
چه داری آگهی چون است حالش
گر آن شیرین پسر خونم بریزد
دلا چون شیر مادر کن حلالش
مکن از خواب بیدارم خدا را
که دارم خلوتی خوش با خیالش
چرا حافظ چو میترسیدی از هجر
نکردی شکر ایام وصالش
از وضعی که داری ، راضی باش . که همه افسوس زندگی تو را دارند . از برکات و نعمات خداوند برخوردار باش . اطرافیانت همه خوب اند ، از این خوبیها بهره مند شو. جایی زندگی می کنی که مسیر حضرت خضر است . سعی و تلاش هر چه بیشتری به خرج بده و خود را طاهر گردان تا بتوانی به وصالش برسی.
زوال : نابودی
لوحش الله : خداوند رکناباد را در امان بدارد
انفعال : شرمساری و در عربی به معنی شدن است .