بامدادان که ز خلوتگه کاخ ابداع
شمع خاور فکند بر همه اطراف شعاع
برکشد آینه از جیب افق چرخ و در آن
بنماید رخ گیتی به هزاران انواع
در زوایای طربخانه جمشید فلک
ارغنون ساز کند زهره به آهنگ سماع
چنگ در غلغله آید که کجا شد منکر
جام در قهقهه آید که کجا شد مناع
وضع دوران بنگر ساغر عشرت بر گیر
که به هر حالتی این است بهین اوضاع
طره شاهد دنیی همه بند است و فریب
عارفان بر سر این رشته نجویند نزاع
عمر خسرو طلب ار نفع جهان میخواهی
که وجودیست عطابخش کریم نفاع
مظهر لطف ازل روشنی چشم امل
جامع علم و عمل جان جهان شاه شجاع
نگران نباش که خبر خوشی به تو خواهد رسید و ناراحتی ات از بین می رود و چیزی را که از دست داده ای جایش پر می شود و موجبات خوشحالی ات فراهم می گردد و در نتیجه به مرادت می رسی.
شمع خاور: مراد خورشید است
جیب: گریبان
ارغنون: نام ساز است و هم نام کتاب«منطق» ارسطوست
سماع: رقصیدن
مناع: منع کننده، باز دارنده
نفاع: سود بخش، سود رسان