آن ترک پری چهره که دوش از بر ما رفت
آیا چه خطا دید که از راه خطا رفت
تا رفت مرا از نظر آن چشم جهان بین
کس واقف ما نیست که از دیده چهها رفت
بر شمع نرفت از گذر آتش دل دوش
آن دود که از سوز جگر بر سر ما رفت
دور از رخ تو دم به دم از گوشه چشمم
سیلاب سرشک آمد و طوفان بلا رفت
از پای فتادیم چو آمد غم هجران
در درد بمردیم چو از دست دوا رفت
دل گفت وصالش به دعا باز توان یافت
عمریست که عمرم همه در کار دعا رفت
احرام چه بندیم چو آن قبله نه این جاست
در سعی چه کوشیم چو از مروه صفا رفت
دی گفت طبیب از سر حسرت چو مرا دید
هیهات که رنج تو ز قانون شفا رفت
ای دوست به پرسیدن حافظ قدمی نه
زان پیش که گویند که از دار فنا رفت
آنچه نپاید دلبستگی را نشاید . به آن چیزهایی که پاینده و باقی نیست ، نباید بدان دل بست. آنچه را که از دست دادی در فکر آن مباش و این سفر برای تو نیز مهیا خواهد شد . خانه دلت را با صفا کن که جای کینه وبدی نیست .
ترک : زیبا در ترکیب ترک شیرازی و پریچهر
احرام بستن : لباس مخصوص طواف کعبه است
مروه و صفا : نام تپه هایی در مکه است که سعی بین صفا و مروه از اعمال حج به شمار می رود
قانون و شفا : نام دو کتاب ابن سیناست که قانون درباره پزشکی است و مطالب شفا درباره طبیعیات و الهیات است و …