میدمد صبح و کله بست سحاب
الصبوح الصبوح یا اصحاب
میچکد ژاله بر رخ لاله
المدام المدام یا احباب
میوزد از چمن نسیم بهشت
هان بنوشید دم به دم می ناب
تخت زمرد زده است گل به چمن
راح چون لعل آتشین دریاب
در میخانه بستهاند دگر
افتتح یا مفتح الابواب
لب و دندانت را حقوق نمک
هست بر جان و سینههای کباب
این چنین موسمی عجب باشد
که ببندند میکده به شتاب
بر رخ ساقی پری پیکر
همچو حافظ بنوش باده ناب
در حال حاضر صلاح نیست به نیت خود عمل کنی ، بلکه می بایست صبر پیشه کنی ، پس از آن ، پیروزی نصیب تو خواهد شد ، با صبر و شکیبایی ، قفل درهای بسته به رویت باز می شود . درآن هنگام است که از برکات الهی بهره مند خواهی شد .
کله : پرده
سحاب : ابر
ژاله : شبنم
حقوق نمک : حق هم صحبتی و هم غذایی
بر رخ کس نوشیدن : به سلامتی کسی نوشیدن