به آب روشن می عارفی طهارت کرد
علی الصباح که میخانه را زیارت کرد
همین که ساغر زرین خور نهان گردید
هلال عید به دور قدح اشارت کرد
خوشا نماز و نیاز کسی که از سر درد
به آب دیده و خون جگر طهارت کرد
امام خواجه که بودش سر نماز دراز
به خون دختر رز خرقه را قصارت کرد
دلم ز حلقه زلفش به جان خرید آشوب
چه سود دید ندانم که این تجارت کرد
اگر امام جماعت طلب کند امروز
خبر دهید که حافظ به می طهارت کرد
انسان دوراندیش نباید به مسائل کوچک بها دهد . اینها همه زود گذرند . لازم است با راهنمایی پیر طریقت گام برداری که موفقیت نزدیک است . کدورتها را از خود دور کن و با خیالی آسوده و با دلی آرام طالب دوست باش . شایسته است که در زندگی همواره خدا را ناظر بر اعمالت بدانی .
علی الصباح : هنگام صبح
همین که ساغر زرین خور … : هنگامی که خورشید غروب کرد، هلال شب آخر مثل لبه جام پیدا شد
به خون دختر رز: مراد شراب انگور است
قصارت کردن : لباس را پاک و سفیدکردن ، رنگ کردن